جدول جو
جدول جو

معنی دار الظلم

دار الظلم
خانۀ ستم، جای ستمکاری، سرای ظالم، شهری که مردم به یکدیگر یا فرمانروایان به مردم ظلم و ستم کنند
تصویری از دار الظلم
تصویر دار الظلم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دار الظلم

دار العلم

دار العلم
جایی که در آن علوم عالی تدریس کنند دار العلوم مدرسه عالی دانشگاه، شهری که در آن حوزه علمیه دایر باشد (مانند قم نجف اصفهان شیراز)، کتابخانه
فرهنگ لغت هوشیار

دارالظلم

دارالظلم
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

دارالظلم

دارالظلم
خانه ستم. خانه ستمگر. بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود:
چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی
شربت عدلش مصفا دادی، احسنت ای ملک.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

دار الملک

دار الملک
پایتخت کشور: (... . و از سر حدهای فراغت حاصل و ازین جهت بیشتر اوقات دارالملک شیراز معکسر میمون شده است)
دار الملک
فرهنگ لغت هوشیار

دار السلخ

دار السلخ
کشتارگاه: (امروز مرا به دار السلخ می برند و داعیه کشتن من دارند)
دار السلخ
فرهنگ لغت هوشیار

دار السلام

دار السلام
سرای سلامت، پایتخت (کشور)، بهشت: (بزمگاهی دلنشین چونه قصر فردوس برین گلشنی پیرامنش چون روضه دار السلام) (حافظ)
دار السلام
فرهنگ لغت هوشیار