جدول جو
جدول جو

معنی دارالضیف - جستجوی لغت در جدول جو

دارالضیف
(رُضْ ضَ)
دارالضیافه. مهمانخانه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دارالضیف
دارالضیافه: مهمانسرا
تصویری از دارالضیف
تصویر دارالضیف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
دارضرب، جای سکه زدن پول، ضراب خانه، درم سرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارالضیافه
تصویر دارالضیافه
جای پذیرایی از مهمانان، جایی که در آن مهمانان را پذیرایی کنند، مهمان خانه، مهمان سرا
فرهنگ فارسی عمید
(رُضْ ضی فَ)
مهمانخانه. جای پذیرایی از مهمان. (ناظم الاطباء). مضیف
لغت نامه دهخدا
(رُضْ ضَ)
میخکده. ضرابخانه. جایی که پول در آن سکه میزنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ خَ)
از قصرهای خلفای عباسی در بغداد. کاخی بود بسیار عظیم و ایوانی داشت که طول و عرض آن هر یک هزار ذراع بود و در اعیاد، و هنگام ورود رسولان و پیکان دیگر کشورها در هرطرف آن پانصد اسب سوار می ایستاد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رُتْ تُ حَ)
جایی که اشیاء قیمتی و تاریخی را در آن نگهدارند. موزه
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارالتحف
تصویر دارالتحف
گنجخانه، پیشکشکده
فرهنگ لغت هوشیار
مهمانسرا خوراکده جایی که در آن از مهمانان پذیرایی کنند مهمانخانه مهمانسرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
زرابخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
جزیه، گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر
فرهنگ فارسی معین
ضرابخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد