جدول جو
جدول جو

معنی دارالضرب - جستجوی لغت در جدول جو

دارالضرب
دارضرب، جای سکه زدن پول، ضراب خانه، درم سرا
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
فرهنگ فارسی عمید
دارالضرب
(رُضْ ضَ)
میخکده. ضرابخانه. جایی که پول در آن سکه میزنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دارالضرب
زرابخانه
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
فرهنگ لغت هوشیار
دارالضرب
جزیه، گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر
تصویری از دارالضرب
تصویر دارالضرب
فرهنگ فارسی معین
دارالضرب
ضرابخانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالحرب
تصویر دارالحرب
سرزمین دشمن که در آنجا جنگ کنند، شهر دشمن، سرزمین های خارج از ممالک اسلامی را می گفتند که با مسلمانان در جنگ بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارالکتب
تصویر دارالکتب
کتابخانه، محلی عمومی با کتاب های بسیار و مکانی برای مطالعه، کتاب فروشی
فرهنگ فارسی عمید
(رِ ضَ)
دارالضرب. ضرابخانه. میخکده:
مفلسان گر خوش شوند از زر قلب
لیک او رسوا شود در دارضرب.
مولوی. رجوع به دارالضرب شود
لغت نامه دهخدا
(رُلْ حَ)
از آتش های اعراب است که چون عزم جنگ و فراهم آوردن سپاه می کردند، آن را بر فراز کوهی برمی افروختند تا به کسان خود خبر دهند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 409). و نیز رجوع به بلوغ الارب ج 2 ص 157 شود. و رجوع به نارالاهبه شود
لغت نامه دهخدا
(رُلْ اَ دَ)
مجلس علم و فضل. (شرفنامۀ منیری) ، مدرسه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُضْ ضَ)
دارالضیافه. مهمانخانه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ حَ)
جایی که در آن جنگ باید کرد، کشور کفار که مطیع اسلام نباشند. چون اینچنین ملک لایق غزا کردن است، دارالحرب گفتند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ کُ تُ)
کتابخانه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ مَ)
لقب شهر رشت. (مسکوکات ایران رابینو ص 99) : در سنۀ هزار و دویست و هشتاد به ارادۀ حج بیت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبریز. (مفاتیح الجنان چ گراوری اسلامیه ص 551)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارالخرج
تصویر دارالخرج
خراجکده باژ خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالشرک
تصویر دارالشرک
دارالکفر: زاد بوم بیدینان سرزمین دشمنان اسلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالغربا
تصویر دارالغربا
انیرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالکتب
تصویر دارالکتب
نامه سرای نامه کده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرز
تصویر دارالمرز
مرز شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرض
تصویر دارالمرض
بیماری سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار الحرب
تصویر دار الحرب
نبردگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار الضرب
تصویر دار الضرب
جایی که در آن سکه زنند ضرابخانه: (در چنین تنگنای دار الضرب زیرچنگی دفی نمیشاید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالضیف
تصویر دارالضیف
دارالضیافه: مهمانسرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالمرز
تصویر دارالمرز
((مَ))
شهری که در مرز واقع شده باشد، نامی برای گیلان، مازندران و استرآباد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارالخرج
تصویر دارالخرج
((~. خَ))
اداره مالیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارالادب
تصویر دارالادب
((رُ لْ اَ دَ))
مدرسه، مجلس ادب و دانش
فرهنگ فارسی معین