جدول جو
جدول جو

معنی دادوبیداد - جستجوی لغت در جدول جو

دادوبیداد
جیغ، خروش، دادوفریاد، شیون، غریو، غوغا، فریاد، قیل وقال، ولوله
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داد و بیداد
تصویر داد و بیداد
داد و فریاد، هیاهو، غوغا، جار و جنجال، داد و قال
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
جمله ای که برای نمودن پشیمانی و حسرت گویند: ای داد بیداد
لغت نامه دهخدا
(دُ)
رجوع به داد و رجوع به بیداد شود، عدل و جور. انصاف و ظلم، داد و فریاد در تداول عوام، هیاهو. جار و جنجال بپا کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از داد بیداد
تصویر داد بیداد
جمله ای جهت پشیمانی
فرهنگ لغت هوشیار