معنی داد و بیداد - فرهنگ فارسی عمید
معنی داد و بیداد
- داد و بیداد
- داد و فریاد، هیاهو، غوغا، جار و جنجال، داد و قال
تصویر داد و بیداد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با داد و بیداد
داد و بیداد
- داد و بیداد
- رجوع به داد و رجوع به بیداد شود، عدل و جور. انصاف و ظلم، داد و فریاد در تداول عوام، هیاهو. جار و جنجال بپا کردن
لغت نامه دهخدا
داد بیداد
- داد بیداد
- جمله ای که برای نمودن پشیمانی و حسرت گویند: ای داد بیداد
لغت نامه دهخدا