- داده
- اعطا
معنی داده - جستجوی لغت در جدول جو
- داده
- مبذول، بخشیده، عطا کرده
- داده
- ویژگی آنچه کسی به دیگری بدهد، بخشیده شده، سپرده شده، در بانکداری پول یا سندی که کسی به بانک بدهد که به حساب دادگی او بنویسند، اطلاعاتی که برای یک کار آماری گردآوری می شود
- داده ((دِ))
- آن که اجرای عدالت کند، عادل، خدای تعالی، روز چهاردهم از ماه های ملکی
- داده ((دِ))
- بخشیده، عطا شده، اطلاع، خبر، قسمت، سرنوشت، پول یا سندی که به بانکی داده می شود تا به حساب پرداختی برند
- داده
- данные
- داده
- Daten
- داده
- dados
- داده
- données
- داده
- gegevens
- داده
- بياناتٌ
- داده
- נתונים
- داده
- ข้อมูล
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سر شیر، درد روغن
لدادت در فارسی: چیرگی وستارانه (لج بازانه)
مایه
اکاحه