- دادفر (پسرانه)
- مرکب از داد (عدل) + فر (شکوه، جلال)
معنی دادفر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قاضی، منصف
آنچه که با وزش باد دور خود چرخد بادفره فرفره
قاضی، خدای تعالی
عادل
عادل، دادگر
دادگر، عادل، کنایه از قاضی
داد دهنده، عادل، داد گیرنده، باری تعالی
فرفره، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، بادفره، یرمع، فرفروک، پرپره، مازالاق
بادبزن
آنچه با وزش باد دور خود می چرخد
بادبزن
آنچه با وزش باد دور خود می چرخد
داد دهنده، دادگر، عادل، بخشاینده، آفریننده، آفریدگار، برای مثال جز این بت که هر صبح از این جا که هست / برآرد به یزدان دادار دست (سعدی۱ - ۱۷۹)
یکی از نام ها و صفات باری تعالی،برای مثال هرآن کس که داند که دادار هست / نباشد مگر پاک و یزدان پرست (فردوسی - ۶/۲۲۵) ، هنوزت اجل دست خواهش نبست / برآور به درگاه دادار دست (سعدی۱ - ۱۹۱)
یکی از نام ها و صفات باری تعالی،
آفریننده، بخشاینده
بدبو
برادر، دوست
برادر، برای مثال از پدر چون خواستندش دادران / تا برندش سوی صحرا یک زمان (مولوی - ۹۵۲) ، دوست صمیمی که مانند برادر باشد، برای مثال تلخ خواهی کرد بر ما عمر ما / کی بر این می دارد ای دادر تو را؟ (مولوی - ۱۰۰۴)
دادگر
دادر آسمان: خدای تعالی
دادگر
دادر آسمان: خدای تعالی
باری تعالی، امر کننده به عدل و داد، داددهنده