جدول جو
جدول جو

معنی دادبگ - جستجوی لغت در جدول جو

دادبگ
در دورۀ سلجوقی، رئیس عدالت خانه
تصویری از دادبگ
تصویر دادبگ
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادبه
تصویر دادبه
(پسرانه)
آفریده بهتر، نام پدر ابن مقفع نویسنده نامدار قرن دوم
فرهنگ نامهای ایرانی
(بَ)
رئیس عدالتخانه، دادک و مرکب از داد فارسی به معنی عدل و بک ترکی، ظاهراً مخفف بیوک، به معنی رئیس و سر و گویا قاضی عرفی بوده در زمان سلاجقه و پیش از آنان:
دادبک از رای او دست ستم بندکرد
زانکه همی رای او حکمت نابست و پند
گر زره پند او داد دهد دادبک
چوزه ز بن برکند شهپر بر بازو پند.
سوزنی.
رجوع به دادک شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
حبشی بن آلتونتاق یا امیر داد حبشی بن آلتونتاق، حاکم خراسان از جانب سلطان برکیارق. وی پس از آنکه سلطان سنجر از جانب برادر خود محمد برخراسان بجانشینی وی امارت یافت با سنجر به جنگ برخاست و در بوژگان کشته شد. نیز رجوع به امیرداد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دادبک
تصویر دادبک
((بگ))
دادبیگ، متصدی عدلیه، رئیس قضات، امیر داد، میرداد
فرهنگ فارسی معین