جدول جو
جدول جو

معنی دادبرده - جستجوی لغت در جدول جو

دادبرده
کسی که حکم به سود او داده شده، محکوم له
تصویری از دادبرده
تصویر دادبرده
فرهنگ فارسی عمید
دادبرده
((بُ دِ))
کسی که حکم به نفع او داده شده باشد، مقابل داد باخته
تصویری از دادبرده
تصویر دادبرده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که حکم به نفع او داده شده باشد محکوم له مقابل داد باخته محکوم علیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادبره
تصویر دادبره
کسی که حکم بسود او داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامبرده
تصویر نامبرده
مشارالیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نامبرده
تصویر نامبرده
آنکه نام او در جایی یا در نوشته ای برده شده، ذکر شده، مذکور، نامدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامبرده
تصویر نامبرده
نامدار، مشهور، معروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادکرده
تصویر بادکرده
Inflated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
Steaming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
फूला हुआ
دیکشنری فارسی به هندی