- داخنه
- سوراخ کوره دودکش
معنی داخنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منطقه، حاشیه
جمع دخان، دودها
مونث ساخن: گرم داغ مونث ساخن لیله ساخنه
پیره گاو، سوسک لاشخور
حاشیه، کنار، پای کوه، دامن کوه
درون، مقابل خارجه
پرنده خانگی، رگبار، ابر پر باران
دامن و کنارۀ چیزی، دامن مانند، حاشیه، کناره، در علم جغرافیا قسمت شیب دار کوه، پایین کوه
ناخنک، ریزۀ گوشت سفت که در سر انگشت پیدا می شود
داخل، داخل کشور، داخلی مثلاً محصولات کشاورزی داخله
ناخن کوچک، گوشه ناخن که بلند شده در گوشت فرو رود، گیاهی است دوساله ازتیره سبزی آساهاو از دسته شبدرها که معمولا در دشتها و در کنار جاده ها روییده میشود. برگهایش مرکب ازسه برگچه دندانه دارو گلهایش کوچک و برنگ زرد و معطر میباشند. میوه آن بصورت نیام و بی کرک و برنگ مایل به سبز است و درآن نیزیک تا دو دانه قرارگرفته است. معمولا در موقعی که گلها در گیاه ظاهر میشوند ساقه گل دار آنرا چیده پس از خشک شدن بمعرض فروش میرسانند. در گیاه خشک شده کومارین واسید ملی لوتیک و مواد معطر یافت میشود. دم کرده پنج تاده درهزارگلهای این گیاه در مداوای تورم چشم و رفع التهاب کناره آزاد پلکها و همچنین بصورت کمپرس درباد سرخ بکارمیرود. این گیاه دراکثر نقاط دنیا ازجمله ایران بفراوانی میروید شبدرعطری اکلیل الملک: گیاه قیصر، عارضه ای که بصورت غشائی مثلثی شکل از نسج ملتحمه معمولادر گوشه داخلی یکی از چشم ها پدیدار میشود و بطرف قرنیه نمو میکند و دید چشم را مانع میگردد. معالجه اش معمولا قطع این پرده باعمل جراحی است ظفره ظفره چشم ناخنه: شمع محفل کنم آن دم که دل روشن را ماه نوناخنک دیده شودروزن را. (عارف کاشانی)، قلمی است زرگران را که سرش بشکل ناخن است، عمل گرفتن چیزی بوسیله دو ناخن، چیزی را خرده خرده برداشتن (و خوردن) چنانکه کسی قبل از موقع ناهار باشپزخانه آید و تعداد کمی از غذا بردارد و بخورد، عمل ربودن و خوردن چیزی اندک. ناخنک بند کردن
((خِ لِ یا لَ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث داخل، مقابل خارجه، درون، اندرون، درون یک کشور یا ناحیه
وزارت داخله: وزارت کشور
وزارت داخله: وزارت کشور
Scope, Amplitude
амплитуда , диапазон
Amplitude, Umfang
амплітуда , обсяг
amplituda, zakres
振幅 , 范围
amplitude, escopo
ampiezza, portata
amplitud, alcance
amplitude, portée
amplitude, bereik
amplitudo, lingkup
سعةٌ , نطاقٌ
आयाम , क्षेत्र
משרעת , טווח
振幅 , 範囲
진폭 , 범위
genlik, kapsam
ukubwa wa mawimbi, wigo
แอมพลิจูด , ขอบเขต