جدول جو
جدول جو

معنی داخلی - جستجوی لغت در جدول جو

داخلی
درونی، اندرونی
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
فرهنگ فارسی عمید
داخلی
(خِ)
منسوب به داخل، درونی. مقابل خارجی و بیرونی. اندرونی. باطنی.
- استعمال داخلی، خوردن و آشامیدن و حقنه (در دوا). مقابل استعمال خارجی، که اندرونی است. رجوع به داخله شود
لغت نامه دهخدا
داخلی
اندرونی، باطنی
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
فرهنگ لغت هوشیار
داخلی
((خِ))
درونی، اندرونی، مربوط به داخل یک کشور یا یک ناحیه یا یک مؤسسه و غیره
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
فرهنگ فارسی معین
داخلی
درونی
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
فرهنگ واژه فارسی سره
داخلی
اندرونی، داخله، درونی
متضاد: بیرونی، خارجی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
داخلی
داخليٌّ
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به عربی
داخلی
Domestic, Interior, Internal
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
داخلی
domestique, intérieur, interne
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
داخلی
ya nyumbani, ya ndani
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
داخلی
درون گرایانه، داخلی
دیکشنری اردو به فارسی
داخلی
گھریلو , داخلی
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به اردو
داخلی
গার্হস্থ্য , অভ্যন্তরীণ
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به بنگالی
داخلی
ในประเทศ , ภายใน
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به تایلندی
داخلی
ביתי , פנימי
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به عبری
داخلی
yerli, iç
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
داخلی
국내의 , 내부의
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به کره ای
داخلی
家庭の , 内部の
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
داخلی
घरेलू , आंतरिक
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به هندی
داخلی
domestik, interior, internal
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
داخلی
binnenlands, binnenste, intern
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به هلندی
داخلی
doméstico, interior, interno
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
داخلی
domestico, interno
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
داخلی
doméstico, interior, interno
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
داخلی
国内的 , 内部的
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به چینی
داخلی
domowy, wewnętrzny
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به لهستانی
داخلی
домашній , внутрішній
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
داخلی
häuslich, innen, intern
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به آلمانی
داخلی
домашний , внутренний
تصویری از داخلی
تصویر داخلی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادلی
تصویر دادلی
(دخترانه)
شیرین و نمکین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از داخله
تصویر داخله
داخل، داخل کشور، داخلی مثلاً محصولات کشاورزی داخله
فرهنگ فارسی عمید
در آینده درون آینده مقابل خارج جمع داخلین، درون اندرون، مقابل خارج. یا داخل و خارج. درون و بیرون، داخله و خارجه، جمع داخل، درونیان، درون ها، درآیندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داخله
تصویر داخله
درون، مقابل خارجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داخله
تصویر داخله
((خِ لِ یا لَ))
مؤنث داخل، مقابل خارجه، درون، اندرون، درون یک کشور یا ناحیه
وزارت داخله: وزارت کشور
فرهنگ فارسی معین
ورود، پذیرش، عضویّت، ثبت نام، ورود به دانشگاه
دیکشنری اردو به فارسی