جدول جو
جدول جو

معنی دئا - جستجوی لغت در جدول جو

دئا
دعا، نیایش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنا
تصویر دنا
(دخترانه)
نام قله ای معروف از رشته کوهای زاگرس در استان فارس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دها
تصویر دها
(پسرانه)
زیرکی، هوشمندی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دعا
تصویر دعا
درخواست
نیایش، درخواست از خداوند، کلماتی که در اوقات مختلف در مقام استغاثه از خداوند و طلب آمرزش یا درخواست خیر و برکت و برآورده شدن حاجت بخوانند
دعا کردن: درخواست حاجت کردن از خداوند، نیایش کردن، ثنا گفتن
دعا کردن کسی را: دربارۀ او دعای خیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دجا
تصویر دجا
تاریکی، تیرگی، سیاهی، ظلمت، جای تاریک، پیچیدگی، گمراهی، ناراحتی، افسردگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دغا
تصویر دغا
مکار، دغل، ویژگی سیم و زر قلب و ناسره، مکر، فریب، برای مثال کس نداند مکر او الا خدا / در خدا بگریز و واره زآن دغا (مولوی - ۸۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درا
تصویر درا
زنگ بزرگ که بر گردن چهارپایان ببندند، جرس، برای مثال درآینده هر سو درای شتر / ز بانگ تهی مغز را کرده پر (نظامی۵ - ۸۰۴)، پتک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دها
تصویر دها
جودت رای، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوا
تصویر دوا
آنچه بیمار را با آن معالجه کنند، دارو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دما
تصویر دما
گرمی، حرارت، درجۀ حرارت، اندازۀ گرمی یا سردی برحسب مقیاس های قراردادی
دم، نفس، دمیدن هوا
فرهنگ فارسی عمید
دارو، آنچه بدان مریض را معالجه کنند، آنچه که بدان مریض را معالجه کنند دارو جمع ادویه، می باده (گویش گیلکی) دارو آنچه که بدان مریض را معالجه کنند دارو جمع ادویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبا
تصویر دبا
زه پر موی کدو از گیاهان کدو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دها
تصویر دها
بزیرکی تصرف کردن، زیرکی هوشمندی، جودت رای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دئل
تصویر دئل
بچه گرگ بچه شغال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفا
تصویر دفا
خمیدگی کوژی
فرهنگ لغت هوشیار
تازی از پارسی از بای آفرین ذوا ظزبا، خواندن جمله های ماثور از پیغامبر و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و بر آورده شدن، حاجات، نیایش کردن، در خواست حاجت از خدا، نیایش، مدح ثنا، تحیت درود سلام، تضرع، نفرین) زورمندی مکن بر اهل زمین تا دعایی بر آسمان نرود (گلستان)، جمع ادعیه. یا دعای خیر خیر کسی را در دعا خواستن، تحیت درود، برکت. یا صیغه دعا فعلی است که از سوم شخص مفرد مضارع گرفته میشود و میان علامت مضارع که -) د (آخر باشد و حرف قبل از آن الفی (آ) در آورند. در مور د نفی میمی (م) برآن افزایند: باد و مباد (در اصل بواد و مبواد) کناد و مکناد و مبیناد گاه باء تاکید بر سر فعل دعا در آید: در بعضی فعلها صیغه دعا در اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و جمع مستعمل است، حاجت خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغا
تصویر دغا
ناراست، دغل، نادرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلا
تصویر دلا
جمع دلو، سبو ها آبکش ها کوزه ها دهو ه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دما
تصویر دما
نفس، دم، درجه حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درا
تصویر درا
دری درخشنده ها (مانند در) دراز. طولانی طویل کشیده مقابل کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ددا
تصویر ددا
سرگرمی بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درا
تصویر درا
((دَ))
زنگ بزرگ، جرس، پتک آهنگران، درای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دما
تصویر دما
((دَ))
اندازه گرمی یا سردی یک جسم بر حسب مقیاس های قراردادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوا
تصویر دوا
((دَ))
دارو، جمع ادویه، مواد مخدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دغا
تصویر دغا
((دَ))
ناراست، نادرست، سیم و زر ناخالص، دغل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دعا
تصویر دعا
((دُ))
نیایش، طلب حاجت از خدا، جمع ادعیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوا
تصویر دوا
دارو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دعا
تصویر دعا
نیایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دعا
تصویر دعا
Supplication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دعا
تصویر دعا
мольба
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دعا
تصویر دعا
Flehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دعا
تصویر دعا
благання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دعا
تصویر دعا
prośba
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دعا
تصویر دعا
恳求
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دعا
تصویر دعا
súplica
دیکشنری فارسی به پرتغالی