جدول جو
جدول جو

معنی خیکی - جستجوی لغت در جدول جو

خیکی
منسوب به خیک، آنچه در خیک گذارند و حمل کنند، (یادداشت مؤلف)،
- آلوخیکی، آلویی که پس از خشک شدن در خیک میریزند و کمی به آن آب میزنند و نگاه می دارند که مرطوب باشد، (یادداشت مؤلف)،
- پنیر خیکی، نوعی پنیر است که در خیک نگاهداری میشود، (یادداشت مؤلف)،
- روغن خیکی، روغنی که در خیک نگاهداری میشود، (یادداشت مؤلف)،
، در تداول لوطیان ناچیز، پپه، چلمن، (یادداشت مؤلف)، قلب، غلط، بد، قلابی، نادرست، ناصحیح، (یادداشت مؤلف)،
- خیکی درآمدن،قلابی درآمدن چیزی که گمان صحت به آن میرفت
لغت نامه دهخدا
خیکی
منسوب به خیک: پنیر خیکی (پنیری که در خیک جا دهند)، یا خیکی بالاآوردن، (خیکی درآوردن) کار را خراب کردن افتضاح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
خیکی
منسوب به خیک، در خیک نهاده، پنیر خیکی، شخص بسیار چاق
تصویری از خیکی
تصویر خیکی
فرهنگ فارسی معین
خیکی
شکم پر و باد کرده، رشد مرحله ای برنج
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیکی
تصویر نیکی
(دخترانه و پسرانه)
خوب بودن، خوبی، نیکوکاری، احسان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خاکی
تصویر خاکی
آلوده به خاک، خاک آلود، تهیه شده از خاک، رنگی شبیه قهوه ای روشن مانند رنگ خاک، به رنگ خاک، کنایه از آدمی، مردم، مقابل آبی، مربوط به خشکی، کنایه از فروتن، افتاده، برای مثال بنی آدم سرشت از خاک دارند / اگر خاکی نباشد آدمی نیست (سعدی - ۱۰۶)، کنایه از خوار، ذلیل، کنایه از فروتن بودن، افتاده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیری
تصویر خیری
طاق، ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند، رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، ستاوین
شب بو، گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف، شب انبوی، خیرو، هیری، زراوشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیلی
تصویر خیلی
بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، غزیر، درغیش، به غایت، مفرط، موفّر، بی اندازه، موفور، معتدٌ به، عدیده، کثیر، اورت، جزیل، وافر، متوافر
زمانی زیاد، چندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشکی
تصویر خشکی
خشک و بی آب بودن، مقابل دریا، زمین، برّ، یبوست، خشک سالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیکی
تصویر سیکی
سه یک، یک سوم، شراب، مخصوصاً شرابی که به واسطۀ جوشش، دوسوم آن تبخیر شده و یک سوم باقی مانده باشد، سه پخت، شراب سه پخت، شراب ثلثان شده، برای مثال روز نوروز است امروز و سر سال عجم / بزم نو ساز و طرب کن ز نو سیکی خور (فرخی - ۱۷۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنکی
تصویر خنکی
خنکا، ناپسند بودن، (اسم، صفت نسبی، منسوب به خنک) در طب قدیم دارای طبیعت سرد بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیکی
تصویر نیکی
خوبی، احسان، نیکوکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیری
تصویر خیری
گل همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکی
تصویر نیکی
خوب و پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیکی
تصویر سیکی
سه یک، شراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطی
تصویر خیطی
گله شتر مرغ، گله ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیمی
تصویر خیمی
تاژدوز تاژ فروش چادر فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنکی
تصویر خنکی
سردی مطبوع، خوشی نیکبختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرکی
تصویر خرکی
سخت بی ادبانه، سطبر، زمخت، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکی
تصویر خشکی
یبوست، ضد تری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکی
تصویر خاکی
منسوب بخاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکی
تصویر بیکی
مقام و رتبه بیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیلی
تصویر خیلی
بسیار، بس، فراوان، بی نهایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیری
تصویر خیری
صفه، ایوان، رواق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیکی
تصویر نیکی
خوبی، احسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیکی
تصویر سیکی
((س یَ))
شراب، شرابی که به سبب جوشش دوسوم آن تبخیر شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیری
تصویر خیری
((خِ))
گل شب بو، گل همیشه بهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاکی
تصویر خاکی
منسوب به خاک، زمینی، مقابل آبی، ساکن کره زمین، آدمی، جمع خاکیان، درویش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیلی
تصویر خیلی
((خَ یا خِ))
گروهی، عده ای، بسیار، فراوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرکی
تصویر خرکی
((خَ رَ))
احمقانه، شوخی خرکی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیلی
تصویر خیلی
بسیار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خاکی
تصویر خاکی
Gray, Grayness, Grey
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشکی
تصویر خشکی
Stodginess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوکی
تصویر خوکی
Hoggish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنکی
تصویر خنکی
Coolness
دیکشنری فارسی به انگلیسی