- خیطان
- جمع خوط، شاخه ها شاخه های نازک
معنی خیطان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اهریمن
جایباش ساختن (جایباش مسکن)
جمع حائط (حایط) دیوارها
بیم، بد دلی، ترفندگری
جمع خال، خجک ها، نشان ها دختر دریا پری دریایی
ملخ از جانوران
گردن دراز
دغایی، پیمان شکنی، کاهش بها بازار سردی، بویناکی
جهنده، موج کوهه آب، ریشه ای که بهر طرف پنجه انداخته باشد
نافرمان، دیو، اهریمن
رشتۀ باریکی که از ابریشم می بافند
خیزانیدن، خیزنده، در حال برخاستن، برخاستن
روح پلید و خبیث
متمرد، نافرمان
دیو، اهریمن
در اسلام فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس
بازیگوش
متمرد، نافرمان
دیو، اهریمن
در اسلام فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس
بازیگوش
خیساندن، خیس کردن چیزی برای آنکه آب را به خود بکشد
حائط ها، دیوارها، جدارها، بستانهایی که اطرافش دیوار باشد، جمع واژۀ حائط
گند نای دشتی یکی از گونه های تره است که در ریزومش مقداری مواد اندوخته ذخیره می کند تره خاوری تره تابستانی بصل العفریت کراث نبطی
سگ دندان رشته رشته نازک که از ابریشم بافند و آن را زه دامن و گریبان جامه و رشته تسبیح کنند: ز قیطان درو ریشه عشقش دواند برنگی که در چشم تارش نماند
جهنده