جدول جو
جدول جو

معنی خیط - جستجوی لغت در جدول جو

خیط
رشته، نخ
تصویری از خیط
تصویر خیط
فرهنگ فارسی عمید
خیط
گروه ملخ، خیط، ج، خیطان، گلۀ شترمرغ، (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)، خیط، ج، خیطان، دایرۀ بر زمین کشیده، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خیط
(خِ)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 58 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و یک هزارگزی خاور راه خلف آباد به اهواز. آب آن ازچاه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان از طایفۀ زرگان معمرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
خیط
(خَ یَ)
درازی گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خیط
(خَ)
اطمی است از آن بنی اسود مشرف بر حرۀ شرقی مسجد قبلتین. (منتهی الارب)
نام سلسلۀ ستارگان خرد که بمیان حوتین جای دارند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خیط
گله شتر مرغ، گروه ملخ
تصویری از خیط
تصویر خیط
فرهنگ لغت هوشیار
خیط
((خَ یا خِ))
رشته، سلک، جمع اخیاط
تصویری از خیط
تصویر خیط
فرهنگ فارسی معین
خیط
بور، خجلت زده، خیت، سرافکنده، شرمنده
متضاد: سرفراز، مفتخر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِخْ یَ)
آنچه به آن جامه دوزند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سوزن. (آنندراج) (غیاث) (مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمان جرجانی). سوزن و هر آنچه بدان جامه دوزند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ طَ)
تندرو. (منتهی الارب). منه: جمل خیطف
لغت نامه دهخدا
(اِ)
آمیختن سپیدی موی با سیاهی، یا مانند خیوط گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آمیختن سپیدی موی با سیاهی. (آنندراج). پدید شدن موی سپید در سر همچون خیط. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
لغت نامه دهخدا
(مُ خَیْ یَ)
سپستان. (ناظم الاطباء). رجوع به سپستان شود
لغت نامه دهخدا
(خَ طا)
گلۀ شترمرغ، گروه ملخ. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ طَ)
میخ، رسن، خیط که با رسن انگبین چینان باشد، جبۀ پشمین انگبین چینان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
گذشتن بر کسی یا چیزی یکبار یا گذشتن بر وی بسرعت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ طَ)
سگ نر، گربۀ نر. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیطان
تصویر خیطان
جمع خوط، شاخه ها شاخه های نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطاء
تصویر خیطاء
گردن دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط کردن
تصویر خیط کردن
لغزیدن بور کردن شرمنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط شدن
تصویر خیط شدن
بزبیاری بور شدن شرمنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط الاسود
تصویر خیط الاسود
رشته سیاه، صبح کاذب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط الابیض
تصویر خیط الابیض
رشته سفید، صصبح صادق توضیح ماخوذ از آیه 183 سوره 2 (بقره) : (کلواواشربوا حتی یتیین لکم الخیطالابیض من الخیط الاسود من الفجر) (بخورید و بیاشامید تا پدید آید شما را رشته سفید (صبح صادق) از رشته سیاه (صبح کاذب) از فجر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط اسود
تصویر خیط اسود
بامداد دروغین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط ابیض
تصویر خیط ابیض
روشنایی بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط الشعاع
تصویر خیط الشعاع
خور پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیط
تصویر تخیط
درزیگری درزی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطیات القرون
تصویر خیطیات القرون
شن زیان، کلم گزان، باریک شاخان
فرهنگ لغت هوشیار
گذر گاه، مار گذر غیژ گاه مار سپستان از گیاهان در زیده دوخته شده سوزن، محل عبور معبر گذرگاه مسلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطف
تصویر خیطف
بسیار رباینده، شتر تند رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطل
تصویر خیطل
گربه از جانوران گربه نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطه
تصویر خیطه
میخ و ریسمان - کلیز پوشه پوشش ویژه انگبین چینان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیطی
تصویر خیطی
گله شتر مرغ، گله ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط ابطل
تصویر خیط ابطل
کتیر سراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخیط
تصویر مخیط
((مِ یَ))
سوزن، محل عبور، گذرگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخیط
تصویر مخیط
((مَ))
دوخته شده
فرهنگ فارسی معین