کلمه ای است که در وقت استفهام از مطلبی گفته میشود. کلمه ای است که برای تفأل در وقت استفهام از امری می گویند: خیر باشد رنگ تو بر جای نیست این اثر یا از هوا یا از تبی است. مولوی
کلمه ای است که در وقت استفهام از مطلبی گفته میشود. کلمه ای است که برای تفأل در وقت استفهام از امری می گویند: خیر باشد رنگ تو بر جای نیست این اثر یا از هوا یا از تبی است. مولوی
کلمه ای است که در وقت رخصت و وداع یکدیگر گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات) : بیا که سازمش اسباب گریۀ شادی ز خیر باد تو خونی که در جگر دارم. وقوعی تبریزی (از آنندراج). ما خیرباد لذت پرواز کرده ایم تعویذ بال چنگل شهباز کرده ایم. صائب. به امید سلامی رفت روز عمر در کویش شبت خوش خسروا بگذر که وقت خیربادست این. خسرو (از آنندراج)
کلمه ای است که در وقت رخصت و وداع یکدیگر گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات) : بیا که سازمش اسباب گریۀ شادی ز خیر باد تو خونی که در جگر دارم. وقوعی تبریزی (از آنندراج). ما خیرباد لذت پرواز کرده ایم تعویذ بال چنگل شهباز کرده ایم. صائب. به امید سلامی رفت روز عمر در کویش شبت خوش خسروا بگذر که وقت خیربادست این. خسرو (از آنندراج)
نام گنگباری (مجمع الجزایری) در دریای آنتیل، بر شمال ونه زوئلا مقابل برباد، و این نام در افسانه های ما مکرر آمده است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، نام کشور و ملکی، (ناظم الاطباء)، صاحب برهان قاطع در ذیل ’ملاخ’ آرد: نام جزیره ای است از جزایر زیرباد و اکنون به ملاخه اشتهار دارد، (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ... این هرموز که او را جرون گویند در میان دریا بندری است که در روی زمین بدل ندارد، تجار اقالیم سبعه از مصر و شام وروم و آذربایجان و ... روی توجه به آن دارند و مردم دریا از حدود چین و جاوه و بنگاله و سیلان و شهرهای زیرباد و تناسری و سقوطری ... نفایس و ظرایف ... به آن بلده آورند، (از سعدی تا جامی براون ترجمه حکمت صص 433 - 434)، زمجائی ... میوه ای است جنگلی بقدر دانۀ انگوری که در بلاد زیرباد بهم می رسد با پوست خشک خشنی و اندرون پوست آن لحمی شیرین و لطیف کم رطوبت و در سه سال یک بار ثمر دهد، (مخزن الادویه چ بمبئی ص 307)
نام گنگباری (مجمع الجزایری) در دریای آنتیل، بر شمال ونه زوئلا مقابل برباد، و این نام در افسانه های ما مکرر آمده است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، نام کشور و ملکی، (ناظم الاطباء)، صاحب برهان قاطع در ذیل ’ملاخ’ آرد: نام جزیره ای است از جزایر زیرباد و اکنون به ملاخه اشتهار دارد، (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ... این هرموز که او را جرون گویند در میان دریا بندری است که در روی زمین بدل ندارد، تجار اقالیم سبعه از مصر و شام وروم و آذربایجان و ... روی توجه به آن دارند و مردم دریا از حدود چین و جاوه و بنگاله و سیلان و شهرهای زیرباد و تناسری و سقوطری ... نفایس و ظرایف ... به آن بلده آورند، (از سعدی تا جامی براون ترجمه حکمت صص 433 - 434)، زمجائی ... میوه ای است جنگلی بقدر دانۀ انگوری که در بلاد زیرباد بهم می رسد با پوست خشک خشنی و اندرون پوست آن لحمی شیرین و لطیف کم رطوبت و در سه سال یک بار ثمر دهد، (مخزن الادویه چ بمبئی ص 307)