جدول جو
جدول جو

معنی خیار - جستجوی لغت در جدول جو

خیار
میوه ای سبز و دراز و درشت که آنرا خام می خورند بوته آن دارای ساقه های نرم و سست و برگهای دندانه دار و گلهای زرد و بر سه قسم است خیار بالنگ و چنبر و درختی
فرهنگ لغت هوشیار
خیار
میوه ای سبز، کشیده و معطر، با تخم های سبز روشن در وسط، بوتۀ این میوه که دارای ساقه های نرم و سست، برگ های دندانه دار و گل های زرد می باشد
اختیار فسخ یا برهم زدن یا تنفیذ معامله یا عقد، برگزیده
تصویری از خیار
تصویر خیار
فرهنگ فارسی عمید
خیار
اختیار داشتن، داشتن اختیار برای بر هم زدن معامله یا قرارداد، برگزیده
تصویری از خیار
تصویر خیار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیاره
تصویر خیاره
هر چیز لطیف و ظریف و برگزیده منتخب
فرهنگ لغت هوشیار
ورم و دملی بشکل خیار که در غده های لنفاوی کشاله ران ظاهر شود و تولید درد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
گزیده، پسندیده، انتخاب شده. گزینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
((رِ))
هرچیز لطیف و ظریف و برگزیده، منتخب
فرهنگ فارسی معین
((رَ))
ورم و دملی به شکل خیار که در غده های لنفاوی کشاله ران ظاهر شود و تولید درد کند
فرهنگ فارسی معین
ضایعۀ تورم غده های لنفاوی به ویژه در کشالۀ ران یا زیر بغل که در اثر بیماری هایی مانند طاعون ایجاد می شود که بسیار دردناک است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
شیار برجستۀ عمودی یا مارپیچ روی ستون های استوانه ای ساختمان ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
خیّرها، نیکوکاران، کریمان، جمع واژۀ خیّر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخیار
تصویر اخیار
جمع خیر، نیکان، برگزیدگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیار
تصویر زیار
(پسرانه)
نام نیای آل زیار، سلسله ای از پادشاهان و امرای ایرانی نژاد در گرگان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیار
تصویر سیار
جنبنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خیال
تصویر خیال
پندار، گمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
جامه دوز، دوزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیار
تصویر دیار
سامان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فیار
تصویر فیار
صنعت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیار
تصویر دیار
پیدا، پدیدار صاحب دیر، دیر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
پستان آلای آمیزه ای سرگین و خاک که برپستان مالند تابچگان از شیر خوردن باز مانند
فرهنگ لغت هوشیار
لبیشه لباشه ریسمانی بر سر چوبی که با آن دهان ستور بندند تا ناآرامی نکند
فرهنگ لغت هوشیار
درست، تمام، راست، کامل، مهیاو صحیح، و بمعنی موج دریا و موج آب هم هست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیار
تصویر جیار
آهک افروخته، آتش دل
فرهنگ لغت هوشیار
مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختار
تصویر ختار
فریبنده، مکار، غدار فریبنده، نابکار فریبنده، نابکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خثار
تصویر خثار
پس مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبار
تصویر خبار
جمع خبار، زمین های نرم، سوراخ های کلاکموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطار
تصویر خطار
نیزه جنبان، روغن زه (زیتون)، فلاخن، شیر بیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزار
تصویر خزار
خز فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خریار
تصویر خریار
خریدار مشتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضار
تصویر خضار
سبزی فروش شیرآبکی، تره نورس کبت خورک از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصار
تصویر خصار
آزار، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشار
تصویر خشار
پیراسته، پاک کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسار
تصویر خسار
گمراهی، هلاکی، زیانکاری، بدبختی، خواری
فرهنگ لغت هوشیار