جدول جو
جدول جو

معنی خوگیری - جستجوی لغت در جدول جو

خوگیری
آمختگی، اخت، الفت، انس، موانست
متضاد: رمندگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوگیتی
تصویر دوگیتی
دو جهان، دنیا و آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
خودسر بودن، سرپیچی از اطاعت، سرکشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلگیری
تصویر دلگیری
دل تنگی، آزردگی، رنجیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(خُو)
عرق گیر و آن نمدی باشد که بر پشت اسب نهند و بر بالای آن زین گذارند و بعربی لبد گویند. نمد زین. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، اسب آهسته رو، پالان، پرکننده و آگنده کننده زین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
عمل گرفتن خر بسخره. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نگهبانی و حمایت، یاری، اعانت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شرم، احتجاب زنان، حجاب زنان، حجاب کردن زن، روگرفتن، رو گرفتن زنان مسلمه، روبند، نقاب، یا چادر بر روی داشتن زن تا غیر شوی و پدر و برادران او را نبیند، (یادداشت بخط مؤلف)، و رجوع به روگرفتن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
الفت گیرنده، انس گیرنده، عادت گیرنده، معتادشونده، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
اعتیاد. عادت پیداکردگی. عادت یافتگی. (یادداشت مؤلف) ، الفت. انس. الفت یافتگی. انس پیداکردگی. استیناس. (یادداشت مؤلف) : خوگری از عاشقی بتر بود. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
شغل و پیشه آبگیر حمام، پر آب کردن حوض و آب انبار و ظرفها، لحیم کردن ظرفهای فلزی یا قلعی با بستن سوراخهای آن با موم مذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوگیری
تصویر جلوگیری
پیشگیری پهرج منع ممانعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونگیر
تصویر خونگیر
رگزن فصاد حجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سختگیری
تصویر سختگیری
حالت و کیفیت سختگیر
فرهنگ لغت هوشیار
گرفتن سر چیزی (مانند شمع)، خاموش کردن شمع و چراغ، عمل از سر گرفتن آغاز کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلگیری
تصویر دلگیری
کراهت و نفرت، حزن و اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبگیری
تصویر شبگیری
شب زنده داری شب بیداری بیخوابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رویگری
تصویر رویگری
عمل و شغل رویگر صفاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگیری
تصویر واگیری
سرایت (مرض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگیری
تصویر سوگیری
نگهبانی و حمایت و یاری و اعانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روگیری
تصویر روگیری
احتجاب زنان، حجاب زنان، رو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوگیری
تصویر جلوگیری
ممانعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودسری
تصویر خودسری
((~. سَ))
خودرایی، تمرد، گستاخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درگیری
تصویر درگیری
نزاع، منازعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلوگیری
تصویر جلوگیری
تحریم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زورگیری
تصویر زورگیری
اخاذی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلگیری
تصویر دلگیری
کدورت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خو گیری
تصویر خو گیری
انس، عادت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برگیری
تصویر برگیری
اشتقاق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اوجگیری
تصویر اوجگیری
صعود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلوگیری
تصویر جلوگیری
پیشگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوگیر
تصویر خوگیر
آنس
فرهنگ واژه فارسی سره
آمخته، اخت، دمساز، معتاد
متضاد: نامانوس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جهت گیری، موضع گیری، طرفداری، جانب داری، جانب گیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پرس و جو پرسیدن نشانی، احوال پرسی
فرهنگ گویش مازندرانی