معنی جلوگیری
جلوگیری
ممانعت
تصویر جلوگیری
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جلوگیری
جلوگیری
جلوگیری
پیشگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
جلوگیری
جلوگیری
تحریم
فرهنگ واژه فارسی سره
جلوگیری
جلوگیری
پیشگیری پهرج منع ممانعت
فرهنگ لغت هوشیار
جلوگیری
جلوگیری
مانع وقوع امری شدن
فرهنگ فارسی عمید
جلوگیری
جلوگیری
پیشگیری، خودداری، دفع، قدغن، ممانعت، منع، نهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گلوگیری
گلوگیری
عمل گلوگیر. رجوع به گلوگیر شود
لغت نامه دهخدا
جلوگیر
جلوگیر
جلوگیری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
جلوگیر
جلوگیر
آنکه یا آنچه جلو کسی یا چیزی را بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
جلوگیر
جلوگیر
مانع
فرهنگ فارسی معین