جدول جو
جدول جو

معنی خوپخین - جستجوی لغت در جدول جو

خوپخین
مومیایی و آن کانی و انسانی هر دو می باشد، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواتین
تصویر خواتین
خاتون ها، بانوها، بی بی ها، کدبانوها، زنان بزرگمنش، جمع خاتون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خورجین
تصویر خورجین
ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، توشه دان، کنف، توشدان، حرزدان، راویه، جراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوانین
تصویر خوانین
خان ها، لقب احترام آمیز برای سران قبایل و مالکان، جمع واژۀ خان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
کسی که فقط خود را می بیند و به دیگران توجه ندارد، مغرور، متکبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواقین
تصویر خواقین
خاقان ها، لقب پادشاهان چین و ترکستان، شاهنشاهان، جمع خاقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوپذیر
تصویر خوپذیر
آنکه زود به هر چیزی عادت می کند، عادت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
مغرور متکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوپذیر
تصویر خوپذیر
قبول عادت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورجین
تصویر خورجین
دو کیسه که از طرفی بهم یکی شده باشند، باردان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خاتون، تازی از ترکی بانوان، زنان پرده نشین، زنان بزرگ، بانوان امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواقین
تصویر خواقین
جمع خاقان، از ریشه ترکی شاهنشاهان جمع خاقان خاقانان پادشاهان
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی از مورخین تازی، جمع مورخ، کارنامه نویسان باسیرگان جمع مورخ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند) : (چنانچه تفصیل این حالات در کتب متعدده مرقوم قلم مورخین بلاغت آیین گردیده) (فصلی از جامع مفیدی مقتبس از رساله صنع الله نعمت اللهی. مجموعه در شرح احوال شاه نعمت الله چاپ اوبن 215)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورجین
تصویر خورجین
((خُ))
کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند، خورجین، خرج، خرجین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
مغرور، متکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواتین
تصویر خواتین
((خَ))
جمع خاتون، زنان بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
اپتومیست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
Optimistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
Egotistical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
optymistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
ottimista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
otimista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoísta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
自私的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
乐观的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
оптимистичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
егоїстичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
оптимістичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
optimistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
эгоистичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی