- خوهل
- پیچ خورده، کج، ناراست
معنی خوهل - جستجوی لغت در جدول جو
- خوهل
- پیچ خورده، کج، ناراست، دارای انحنا،
برای مثال وآن بندها که بست فلاطون پیش بین / خوهل است و سست پیش کهین پیشکار من (ناصرخسرو - ۲۹۹)
- خوهل ((خُ))
- کج، کژ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوهل بودن خوهلگی کجی مقابل راستی
کج کژ مقابل راست
دل آگاه
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
خالی، نقیص پر
سر بسته گویی
شوره، ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، ابقر، شورج
شوره
کج کژ خوهل
پرستاری کردن، سرپرستی کردن خدم و خشم
خدم وحشم، بنده ها، کنیزان
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، ناجو، نوژ، نوج، نشک
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، ارجا، مای مرز، ارس
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، ارجا، مای مرز، ارس
به اقسام سرو کوهی که مراد اقسام درخت پیرو است، ابهل
پرنده ای است کوچک و خوش آواز و تیزپرواز
خوهله بودن خوهلی کجی مقابل راستی