جدول جو
جدول جو

معنی خوشینی - جستجوی لغت در جدول جو

خوشینی
(خُ)
دهی است از بخش دهلران شهرستان ایلام. واقع در شمال باختری دهلران و شمال خاوری راه شوسۀ دهلران به نصریان. کوهستانی با آب و هوای گرمسیری و 200 تن سکنه. ساکنان این محل از طایفۀ جائره وند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوشین
تصویر خوشین
(دخترانه)
خوش و زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خوشایند
تصویر خوشایند
چیزی که آن را می پسندد، پسندیده، شایسته، مقبول، چاپلوسی، تملق، رضایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
خشک شدن، خشکیدن، برای مثال بخوشید سرچشمه های قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی۱ - ۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
خشک شده، خشکیده، برای مثال شکوفه گاه شکفته ست و گاه خوشیده / درخت وقت برهنه ست و وقت پوشیده (سعدی - ۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش بینی
تصویر خوش بینی
خوش بین بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوردنی
تصویر خوردنی
خوراکی، خوردنی، قابل خوردن، طعام، غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودبینی
تصویر خودبینی
خودبین بودن، غرور، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
قابل خوشیدن. قابل خشک شدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوشرنگ
تصویر خوشرنگ
آنچه که رنگش نیکو باشد، هر چه که دارای ظاهری آراسته و مطبوع باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشایند
تصویر خوشایند
پسندیده، شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشخوی
تصویر خوشخوی
خوش خلق، با اخلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشدلی
تصویر خوشدلی
شادی شادمانی شعف سرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشرنگی
تصویر خوشرنگی
حالت و کیفیت خوشرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
خشک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
خشک شده خشکیده
فرهنگ لغت هوشیار
بنظر نیک در جهان وجهانیان نگریستن مقابل بدبینی، اعتقاد باین که جهان پر از لطف و صفا و سعادت است مقابل بد بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردنی
تصویر خوردنی
چیزی که قابل خوردن باشد خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشگلی
تصویر خوشگلی
زیبایی قشنگی جمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشیده
تصویر خوشیده
((دِ))
خشک شده، خشکیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشیدن
تصویر خوشیدن
((دَ))
خشک شدن، خشکیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشدلی
تصویر خوشدلی
((~. دِ))
شادی، سرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خورشیدی
تصویر خورشیدی
شمسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشایندی
تصویر خوشایندی
ظرافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
اپتومیست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خمسینی
تصویر خمسینی
آنس سیکموئید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشبینی
تصویر خوشبینی
اپتومیسم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشبین
تصویر خوشبین
Optimistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوشایندی
تصویر خوشایندی
Niceness, Pleasantness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوشایند
تصویر خوشایند
Agreeable, Benign, Pleasing, Congenial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش یمنی
تصویر خوش یمنی
Auspiciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش نیت
تصویر خوش نیت
Wellmeaning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش بینی
تصویر خوش بینی
Optimism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خورشیدی
تصویر خورشیدی
Solar
دیکشنری فارسی به انگلیسی