جدول جو
جدول جو

معنی خوزهرج - جستجوی لغت در جدول جو

خوزهرج
پارسی تازی گشته خر زهره از گیاهان
تصویری از خوزهرج
تصویر خوزهرج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خر زهرج
تصویر خر زهرج
پارسی تازی گشته خرزهره از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است بوته مانند از تیره های نزدیک تیره زیتونیان دارای شاخه های باریک با گلهای سرخ و سفید و برگهای دراز شبیه ببرگ بیدوسه تایی و تلخ و سمی از گیاهان زینتی است دفلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرزهره
تصویر خرزهره
درختچه ای زینتی، بوته مانند و سمّی، با شاخه های باریک، گل های سرخ، سفید یا صورتی و برگ های دراز
زقّوم، جار، خوره، دفلیٰ، سمّ الحمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوزهرج
تصویر گاوزهرج
گاویزن، ماده ای شبیه زردۀ تخم مرغ که از میان زهرۀ گاو به دست می آوردند، مهرۀ زهرۀ گاو
اندرزا، جاویزن، گاودارو، گاوسنگ، گاوزهره
فرهنگ فارسی عمید
گاو دارو، ترسنده جبان بزدل: گر بود زان می چو زهره گاو خاطر گاو زهره شیر شکار... . (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
((خَ زَ رِ))
گیاهی است بوته مانند دارای شاخه های باریک با گل های سفید و سرخ و برگ های دراز و تلخ و سمی که از گیاهان زینتی است
فرهنگ فارسی معین
پارسی تازی گشته گوزهر زبانزد اختر ماری فلک اول فلک قمر، هر یک از عقده راس و ذنب و آن محل تقاطع فلک حامل و مایل قمر است
فرهنگ لغت هوشیار
دختری که از پدر و مادر با شخص دیگری یکی باشد و یا تنها از پدر و یا از مادر با هم یکی باشند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خارجه، خارجی نام فرقه ای از مسلمین، گروهی از سپاهیان علی ابن ابیطالب (ع) که بعد از فریب خوردن ابو موسی اشعری از عمرو بی عاص، از بیت امیرالمومنین (ع) خارج شدند و آغاز مخالفت کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهر
تصویر خواهر
دختری که با شخص دیگر پدر و مادر مشترک داشته باشد، هم شیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوزهر
تصویر جوزهر
((جُ زَ هَ))
فلک اول، فلک قمر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهر
تصویر خواهر
((خا هَ))
دختری که با شخص از طرف پدر یا مادر یا هر دو مشترک باشد، همشیره، جمع خواهران
فرهنگ فارسی معین
((خَ رِ))
جمع خارجه. گروهی از سپاهیان امام علی (ع) که در جنگ صفین از بیعت با آن حضرت خارج شدند
فرهنگ فارسی معین
گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کنایه از کافران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزرج
تصویر خزرج
باد سرد، باد جنوب
فرهنگ لغت هوشیار