جدول جو
جدول جو

معنی خوردپز - جستجوی لغت در جدول جو

خوردپز
(پَ وَ)
پزندۀ خوردنی که بعربی طباخ گویند. آشپز، و آن را خوردی پز نیز گویند. (انجمن آرای ناصری). رجوع به خوردی پز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوردیس
تصویر خوردیس
(دخترانه)
مانند خورشید، درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خوردنی
تصویر خوردنی
خوراکی، خوردنی، قابل خوردن، طعام، غذا
فرهنگ فارسی عمید
(خوَرْ / خُرْدَ / دِ)
کوچکی. صغیری. خردگی:
نگاه کن که بقا را چگونه می کوشد
بخوردگی منگر دانۀ سپندان را.
ناصرخسرو.
، ازبین رفتگی قسمتی از چیزی چون ازبین رفتگی قسمتی از گوشت بدن بر اثر قرحه و امثال آن: طلاء دیگر که کفتگی کهن را و خوردگی را سود دارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
- کرم خوردگی دندان، ازبین رفتگی دندان.
، عمل خوردن. تأکل. اکل. (ناظم الاطباء).
- کرم خوردگی درخت، خوردن کرم درخت را، و آن آفتی است بر درخت که بر اثر کرم های ریزه حاصل شود.
، عمل شرب. نوش. جرعه. شربت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ نَ)
خوردن اندک. خوردن کم. (یادداشت بخط مؤلف).
- خوردنک و خفتنک، کنایه از خوابیدن فوری بعد ازغذا
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ کَ دَ / دِ)
مطبخی. طباخ. آشپز. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). خوردی پز. خوراک پز
لغت نامه دهخدا
(خوَرْدْ / خُرْدْ گَهْ)
جای خوردن. خوردگاه. خوردن گاه:
از خوردگهی بخوابگاهی
وز خوابگهی بنزد شاهی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش پز
تصویر خوش پز
کسی که جامه و آرایش وی جالب توجه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
کوچکی، صغیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردی پز
تصویر خوردی پز
طباخی آشپز خوردی پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورده پز
تصویر خورده پز
طباخی آشپز خوردی پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردنی
تصویر خوردنی
چیزی که قابل خوردن باشد خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
تآكل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
Corrosiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
corrosivité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
corrosività
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
kutu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
коррозийность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
Korrosivität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
корозійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خورنده، خوراکی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
korozja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
سنکھنہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
ক্ষয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
korozyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
corrosividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
부식성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
腐食性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
שִׁחְרוּר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
腐蚀性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
korosivitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
ความกัดกร่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
corrosiviteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
corrosividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
जंग
دیکشنری فارسی به هندی