جدول جو
جدول جو

معنی خودخروه - جستجوی لغت در جدول جو

خودخروه(خو خوَدْ / خُدْ)
خودخروس. تاج خروس. خودخروچ، گوشت پارۀ سرخی که بر سر خروس است. (برهان قاطع) ، گل بستان افروز. (برهان قاطع) (صحاح الفرس) :
ای خواجه چرا جدا شدستی ز گروه
چونان که ز خیل و تره ها خودخروه.
ابوعلی چاچی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی کار نادرستی که خود شخص بدون مداخله و مشورت دیگری انجام داده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودخوری
تصویر خودخوری
خودخور بودن، حالت خودخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودفروش
تصویر خودفروش
روسپی، خودنما، خودستا، لاف زن، برای مثال بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود / خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست (حافظ - ۱۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
کسی که فقط خود را می خواهد و خود را برتر از دیگران می داند، خودپرست
فرهنگ فارسی عمید
(چَ مَ گُ کَ دَ / دِ)
آنکه عیب خود بیند. آنکه خود متوجه عیب خود باشد
لغت نامه دهخدا
(خُرْ خُ رَ)
نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج می باشد. این دهستان در جنوب باختری بخش واقع شده و محدود است از شمال بدهستان نیلکوه، از خاور بدهستان ساران، از جنوب بدهستان سرشیو بخش مریوان، از جنوب باختری بکشور عراق (بطول 15هزارگز) ، از باختر به بخش حومه شهرستان سقز. آب و هوای آن نسبت بسایر دهستانهای بخش سردتر و آب قراء آن از چشمه های کوهستانی و رودخانه های متعدد است که سرچشمۀ رود خانه جغتوچای را تشکیل می دهند.
ارتفاعات: بلندترین کوه شمال شهرستان سنندج در وسط این دهستان واقع شده و کوه چهل چشمه نامیده میشود و مرتفعترین قلۀ آن 3464 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. یالها و شعب مختلف کوه چهل چشمه در جهات مختلف کشیده شده و خطالرأس آنها خط طبیعی بخشها و شهرستان محسوب می گردند. یکی از یالهای مرتفع این کوه در جهت باختری برأس درۀ شیلر و کوه پشت شهیدان متصل می گردد که خطالرأس آن حد طبیعی بین کشور ایران و عراق و دهستان خورخوره و دهستان سرشیو مریوان می باشد.
رودخانه ها: چهار رودخانه در چهار درۀ بزرگ این دهستان به شرح زیر بطرف شمال جاری است و چنانکه گفته شد تشکیل رود خانه جغتوچای را می دهند که به دریاچۀ ارومیه میریزد: 1- رود خانه شاه قلعه و آن از دره های خاوری کوه چهل چشمه سرچشمه می گیرد تا حدودی در جهت شمال و از آن ببعد بطرف باختر جاری میشود و در جنوب آبادی مولان آباد به رود خانه اسحاق آباد متصل شده از این ببعد بنام رود خانه خورخوره نامیده میشود و در جهت شمال جریان می یابد و رودخانه های چنارتو و پارسائیان به آن ملحق شده در شمال دهستان فیض اﷲبیگی به رود خانه چغتو ملحق میشود. 2- رود خانه اسحاق آباد. این رود از درۀ باختری کوه چهل چشمه سرچشمه می گیرد، در جهت شمال جریان می یابد و در جنوب آبادی مولان آباد برود خانه شاه قلعه متصل میشود. 3- رود خانه جغتوچای از ارتفاعات جنوب باختری دهستان (شعب چهل چشمه و کوه هزارمرگه و گردنۀ هلاکوخان) سرچشمه می گیرد. و در جهت شمال باختری جاری میشود و در حدود آبادی سوته از این دهستان خارج و وارد بخش سقز میشود. 4- رود خانه چنارتو در شمال که از درۀ باختری کوه حاجی سید سرچشمه می گیرد و بطرف باختر جریان می یابد و در شمال آبادی خورخوره برود خانه خورخوره منتهی می گردد. کلیۀ آبادی های این دهستان در طول دره های مذکور واقع شده است و محصول عمده آن غلات و لبنیات و توتون و محصول دامی از قبیل پوست و پشم گوسفند و حبوباتست. شغل عمده سکنه گله داری و زراعت می باشد. راههای دهستان مالرو و صعب العبور است و تاکنون اتومبیل به این دهستان نبرده اند. این دهستان از 28 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 7هزار نفر و قراء مهم آن بشرح زیر است: بست، مولان آباد، درمویان، ماهیدر، شیخ، قشلاق، مله، خورخوره. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ خوَ / خُ رَ / رِ)
آنکه غم خویش بکس نگوید تا تسکین یابد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ/ خُدْ کَ دَ / دِ)
کاری که خود شخص بدون مشورت غیر کرده باشد. (ناظم الاطباء) :
بدل گفت خودکرده را چاره نیست
بکس بر از این کار بیغاره نیست.
فردوسی.
چه بادافره است آن برآورده را
چه سازیم درمان خودکرده را؟
فردوسی.
کنون آتش ز جانم که نشاند
کنون خود کرده را درمان که داند؟
(ویس و رامین).
خودکرده را درمان نیست. (تاریخ بیهقی). دل از خراسان و نشابور می بر نتوانست داشت و خودکرده را درمان نیست. (تاریخ بیهقی).
همی ندانم چارۀ فراق و نیست عجب
که هیچ زیرک خودکرده را نداند چار.
قطران.
انوری خودکرده را تدبیر چیست
زهر خند و خون گری خود کرده ای.
انوری.
شنیدم که می گفت و خوش می گریست
که این نفس خودکرده را چاره نیست.
سعدی.
با خود از روی جهل بد کرده
آه از این کارهای خودکرده.
اوحدی.
- امثال:
خودکرده را تدبیر نیست، نظیر: خودکرده را درمان نیست.
خودکرده را چه درمان ؟
خودکرده را درمان نیست، نظیر: خودکرده را تدبیر نیست
لغت نامه دهخدا
(خو خُ)
خودخروس. خودخروه. تاج خروس. گوشت پارۀ سرخ سر خروس. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
آنکه خود را در معرض استفاده شهوت کسان قرار دهد و از آنجا کسب معاش کند، متکبر خود پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
((~. خا))
خودپرست، متکبر
فرهنگ فارسی معین
((~. فُ))
آن که خود را در معرض استفاده شهوت دیگران قرار دهد و از این طریق کسب معاش کند، فاحشه، روسپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
أنانيّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
Selfinterested, Selfish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
intéressé, égoïste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
אנוכי , אגואיסטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
خودغرض
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
স্বার্থপর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
mwenye faida binafsi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
çıkarcı, bencil
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
자기 이익을 추구하는 , 이기적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
自分勝手な , 利己的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
mementingkan diri sendiri, egois
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
स्वार्थी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
เห็นแก่ตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
eigenbelang, egoïstisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
egoísta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
interesseiro, egoísta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
利己的 , 自私的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
samolubny, egoistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
корисливий , егоїстичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
eigennützig, egoistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
корыстный , эгоистичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودخواه
تصویر خودخواه
egoista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی