- خوخ
- شفتالو از گیاهان هلو شفتالو
معنی خوخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روزنه، پس پشت، شفتالو، دریچه
خوپله هم آوای برخه من خوپله در سبلت افکنده بادیی چو در ریش خشک از ملاقات شانه (انوری) نادان گول
جمع فخ، دام های شکاری دام شکاری، جمع فخاخ فخوخ
سلمه از گیاهان
آلوچه گوجه
آلوچه گوجه
بذله گو
خواری، چیرگی
گیاهی است بدون برگ و بار که در میان آب روید و از آن حصیر بافند
پارچه پشمی ضخیم
ادات ناله و ندبه
ضمیر مشترک میان گوینده و شخص غائب، نفس و ذات و به معنی کلاه آهنی
خوگیری، شکمدود، فروهشتگی، پریشان مغزی
فرود باز، پیمان شکنی، کلانسالی، راندن ربودن
خوش، نیک، نیکو
تهی شکمی، گشادگی خواه خواهی
دشمنی، خصومت، عداوت
ضعیف، سست، ناتوان خورشید، آفتاب، مهر، شرق، شمس
خوشا، نیکو، خرم
دشمن کامی، بویناکی لاشه ، بی رواگی، پیمان شکنی
خصلت، طبیعت، عادت، خلق، روش، طرز، رسم، سرشت، اصل، فطرت
مایعی است سرخرنگ در بدن جانداران و آن یکی از اخلاط اربعه است به نزد قدما، مایع سرخ رنگی که در تمام رگها جریان دارد و بدن از آن تغذیه می کنند بسیار خیانت کننده
پرستاری کردن، سرپرستی کردن خدم و خشم
حیوانیست معروف اهلی و فربه، بدنش دارای گوشت و چربی بسیار، پوست بدنش ضخیم و مودار و دست وپای کوتاه و چشم های کوچک دارد پستانداری از راسته سم داران که تیره خاصی بنام (تیره خوکان) بوجود آورده. این جانور در هر دست و پا دارای 4 انگشت است و همه چیز میخورد. بدنش دارای چربی بسیار و پوستش ضخیم و دارای موست. یا خوک دریایی. (دلفین)، یا خوک وحشی. گونه ای خوک که دارای جثه سنگین و بینی پهن است در جنگلهای باتلاقی میزید و شب بجستجوی شکار میرود. دندانهای نیش وی از طرفین دهان بیرون آمده و آلت دفاعی خطرناکی را تشکیل میدهد. این جانور بمحصولات زراعتی خسارت بسیار وارد میکند. یا خوک هندی. پستانداری کوچک از راسته جوندگان علفخوار دارای پشمهای ریز و پوزه پهن و پاهای کوتاه خوکچه، شخص چاق بسیار فربه
گوشواره گری از بیماری ها
ترسیدن، بیمناک شدن
شاخه نازک شاخه یکساله، نیک آفرید (نیکو خلقت)
فرو رفتن در آب
برگ خرما کم برگ درخت خرما
تاقوت
سرگین دآدمی
پیاز بصل، پیازی که زیر زمین است مانند پیاز نرگس