جدول جو
جدول جو

معنی خواهشگر - جستجوی لغت در جدول جو

خواهشگر
خواهش کننده، شفاعت کننده، شفیع
تصویری از خواهشگر
تصویر خواهشگر
فرهنگ فارسی عمید
خواهشگر
شفاعت کننده
تصویری از خواهشگر
تصویر خواهشگر
فرهنگ لغت هوشیار
خواهشگر((~. گَ))
شفیع، شفاعت کننده
تصویری از خواهشگر
تصویر خواهشگر
فرهنگ فارسی معین
خواهشگر
صفت پایمرد، شفیع، میانجی، واسطه، شفاعت کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
نوازش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوازه گر
تصویر خوازه گر
خواستگار، برای مثال می رسیدش از سوی هر مهتری / بهر دختر دم به دم خوازه گری (مولوی۱ - ۸۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، باورچی، طبّاخ، خورشگر، مطبخی، پزنده، طابخ برای مثال یکی خانه او را بیاراستند / به دیبا و خوالیگران خواستند (فردوسی - ۲/۲۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواهش گری
تصویر خواهش گری
درخواست، شفاعت، میانجی گری
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا هَِ گَ)
شفیع. میانجی. (یادداشت بخط مؤلف) (ناظم الاطباء) :
بیارد کنون پیش خواهشگران
ز کابل فراوان گزیده سران.
فردوسی.
بدان گیتیم نیز خواهشگر است
که با ذوالفقار است و با منبر است.
فردوسی.
از او شاه برداشت بند گران
چو بسیار گشتند خواهشگران.
فردوسی.
ندارم من شفیع از ایزدم بیش
نه خواهشگر فزون از نامۀ خویش.
(ویس و رامین).
، متمنی. ملتمس. (یادداشت بخط مؤلف) :
منوچهر را با سپاهی گران
فرستد بنزدیک خواهشگران.
فردوسی.
ز بد رسته بد شاه زابلستان
ز تدبیر آن دختر دلستان.
اسدی.
ز هر جای خواهشگران خاستند
ز زابل شه او را همی خواستند.
اسدی.
خواهشگر ازاین حدیث بگذشت
با لشکر خویش بازپس گشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا هَِ گَ)
شفاعت. ذرع. توسط. (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف) :
که خواهشگری کن بنزیک شاه
ز کردار ما تا ببخشد گناه.
فردوسی.
دلیران ایران بماتم شدند
پر از غم بدرگاه رستم شدند.
فردوسی.
بپوزش که این ایزدی کار بود
که را بودآهنگ جنگ فرود
تو خواهشگری کن بنزدیک شاه
مگر سر بپیچدز کین سپاه.
فردوسی.
تو خواهشگری کن مرا زو بخواه
همه راستی جوی و بنمای راه.
فردوسی.
چو چاره نبد شهری و لشکری
گرفتند زنهار و خواهشگری.
اسدی.
زمین را ببوسم بخواهشگری
مگر دور گردد شه از داوری.
نظامی.
شه شهر با شهرگان دیار
بخواهشگری شد بر شهریار.
نظامی.
، تمنی. التماس. تقاضا. درخواست از نهایت عجز و لابه:
من آیم به پیشت بخواهشگری
نمایم فراوان ترا کهتری.
فردوسی.
همی گشت گردش بروز و بشب
بخواهشگری تیز بگشاده لب.
فردوسی.
به پیش نیا شد بخواهشگری
وز او خواست دستوری و یاوری.
فردوسی.
بخواهشگری زو درآویخت پیر
کز ایدر مرو امشب آرام گیر.
اسدی.
پلنگ از نهیب سنانت بخواهد
بخواهشگری بال و پر از کبوتر.
ازرقی.
خواهشگریی بدست بوسی
میکرد زبهر آن عروسی.
نظامی.
چو دارا شنید این دم دلنواز
بخواهشگری دیده را کرد باز.
نظامی.
، دعا. (یادداشت بخط مؤلف) :
بخواهشگری تیز بشتافتم
کنون آنچه جستم همه یافتم.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
نوازش کننده نوازنده: صدای نوازشگراو بگوش میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوازه گر
تصویر خوازه گر
خواستگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
طباخ، طعام پز، آشپز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
خواهش درخواست، شفاعت میانجیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
((~. گَ))
شفاعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
((خا گَ))
آشپز، طباخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
شفاعت
فرهنگ واژه فارسی سره
شفاعت، میانجیگری، وساطت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
Cuddly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
câlin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
mrembo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
포근한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
menggemaskan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
আদর করার মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
दुलारने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
ласковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
coccoloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
kuschelig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
schattig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
миловидний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
przytulny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
abrazable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
fofinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
可爱的
دیکشنری فارسی به چینی