- خواه
- خواهنده، آرزومند، طالب
معنی خواه - جستجوی لغت در جدول جو
- خواه
- خواستن، پسوند متصل به واژه به معنای خواهنده مثلاً آزادی خواه، بدخواه، خودخواه، دادخواه
- خواه ((خا))
- امر و ریشه خواستن، در برخی ترکیبات به معنی خواهنده آید، خیرخواه، هواخواه، در بعضی کلمات به معنی خواسته آید، دلخواه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمنا، استدعا، التماس
قید تردید است یالله یا خواه... خواه. توضینح گاه (خواهی) دو بار آید (نظیر (خواه) : (هر دایره خواهی بزرگ باش و خواهی خرد)، (التفهیم) و گاه یکبار: (اگر خواهی گویی که آن عمود است که از یک سر قوس فرود آید) (التفهیم)
استدعا، درخواست
دختری که از پدر و مادر با شخص دیگری یکی باشد و یا تنها از پدر و یا از مادر با هم یکی باشند
درخواست مؤدبانه، آرزو
دختری که با شخص دیگر پدر و مادر مشترک داشته باشد، هم شیره
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تعدادی دانه میوه یا گل که به محوری متصل باشند، دسته ای از ستارگآنکه به نظر می رسد خواص مشترکی دارند، نام ششمین صورت فلکی که به شکل دوشیزه ای که خوشه گندم به دست است
آکله
شاهد، استناد
آوه، آوخ خ
ویژگان
آمه خوالستان هم آوای تابستان
پوست پوسته در گیاهان
جمع راوی، باز گویندگان، چمانیان (ساقیان)، آب برکشندگان
پلیدی انداختن ریدن ریستن
روزنه، پس پشت، شفتالو، دریچه
تاج خروس خوچ، بستان افروز تاج خروس
گزسنگی، زمین بی گیاه خاک خشک
طبق، مائده، سفره خیانت کننده
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
بانگ
هاژویی کاتورگی (تحیر)، خود بینی
جمع خاصه، نزدیکان، مقربان
ترس، بیم، هراس
خواهش میل، چوب بندی که برای جشن و چراغانی سازند طاق نصرت، کوشک و قبه ای از گلها و ریاحین که برای مراسم عروسی و جشن سازند
خوردنی، طعامی که مقوی بدن شود، در ترکیب بمعنی (خوارنده) (خورنده) آید: شرابخواره میخواره
ذلیل، زبون، بدبخت