جدول جو
جدول جو

معنی خوالد - جستجوی لغت در جدول جو

خوالد
جمع خالده، دیگپایه ها، خرسنگ ها تخته سنگ ها
تصویری از خوالد
تصویر خوالد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع خالفه، گولان، سخنان تباه، ستون های خرگاه، زنان، زمین های دیر سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
بهم زادن، تناسل، بسیار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
بسیار بچه آوردن، بسیار شدن قوم به واسطۀ فرزند بسیار زادن، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موالد
تصویر موالد
جمع مولد، مادران زایندگان جمع مولد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
((تَ لُ))
از یکدیگر زادن، بسیار فرزند آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موالد
تصویر موالد
((مَ لِ))
جمع مولد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خالد
تصویر خالد
(پسرانه)
پاینده، جاوید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والد
تصویر والد
پدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خالد
تصویر خالد
همیشه و جاودان، مرقش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوال
تصویر خوال
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالد
تصویر خالد
پاینده، جاوید، جاودان، همیشگی، دائمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والد
تصویر والد
پدر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، ابا، آتا، اب، بابو، اتا، بابا، ابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والد
تصویر والد
پدر، بابا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوال
تصویر خوال
((خا))
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خالد
تصویر خالد
((لِ))
پاینده، جاوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والد
تصویر والد
((ل))
پدر، اب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والد
تصویر والد
Parent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
батько/мати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
माता-पिता
دیکشنری فارسی به هندی
পিতা-মাতা
دیکشنری فارسی به بنگالی