جدول جو
جدول جو

معنی خواجگی - جستجوی لغت در جدول جو

خواجگی
آقائی، مولای، شیخوخت
تصویری از خواجگی
تصویر خواجگی
فرهنگ لغت هوشیار
خواجگی
خواجه بودن، بزرگی و ریاست، آقایی
تصویری از خواجگی
تصویر خواجگی
فرهنگ فارسی عمید
خواجگی
((خا جِ))
بزرگی، ریاست، سوداگری
تصویری از خواجگی
تصویر خواجگی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوکامگی
تصویر خوکامگی
استبداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
بی خانمانی، بی منزلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواجبی
تصویر بواجبی
به بایستگی به درستی چنانکه باید آنطور که شایسته است: (من ذات ترا بواجبی کی دانم ک داننده ذات تو بجز ذات تو نیست) (فخر رازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواجنی
تصویر دواجنی
رامشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانگی
تصویر روانگی
جریان، سیلان، تقطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواجیم
تصویر خواجیم
خواجه برگ سرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
کوچکی، صغیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوهلگی
تصویر خوهلگی
خوهله بودن خوهلی کجی مقابل راستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توانگی
تصویر توانگی
دولت و ثروت و مال و ملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
حالت آواره بودن، در به دری، بی خانمانی، سرگردانی، برای مثال چو خواهم شد اکنون به بیچارگی / در این ره نبینم جز آوارگی (نظامی۶ - ۱۱۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
((رِ))
بی خانمانی، بی منزلی، سرگردانی، پریشانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوهلگی
تصویر خوهلگی
((خُ لِ))
کجی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانگی
تصویر روانگی
روان بودن، جریان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوردگی
تصویر خوردگی
Corrosiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
коррозийность
دیکشنری فارسی به روسی
корозійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความกัดกร่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی