- خواتین
- جمع خاتون، تازی از ترکی بانوان، زنان پرده نشین، زنان بزرگ، بانوان امرا
معنی خواتین - جستجوی لغت در جدول جو
- خواتین ((خَ))
- جمع خاتون، زنان بزرگ
- خواتین
- خاتون ها، بانوها، بی بی ها، کدبانوها، زنان بزرگمنش، جمع خاتون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض
جمع خان، از ریشه ترکی ساخته فارسی گویان سروران میران جمع خان خانان پادشاهان امیران
جمع خاقان، از ریشه ترکی شاهنشاهان جمع خاقان خاقانان پادشاهان
جمع خاتمه، پایان ها، جمع خاتم، انگشتری ها
خراطین، جانوری بی دست و پا و خزنده با بدن نرم و بی استخوان، کرم خاکی
خاقان ها، لقب پادشاهان چین و ترکستان، شاهنشاهان، جمع خاقان
خاتمه ها، پایان یافتن ها، قسمتهای پایانی چیزی، جمع واژۀ خاتمه
خان ها، لقب احترام آمیز برای سران قبایل و مالکان، جمع واژۀ خان
آساها
طلب کردن
اپتومیست
باغها، بستانها
جمع دستان، از پارسی دستان ها داستان ها افسانه ها، پرده های خنیا پرده های موسیقی
جمع دوله، دو کشور تثنیه دولت دو دولت: دولتین ایران و پاکستان
جمع دیوان، بمعنی اداره و دفتر کار وزارتخانه در قدیم و دفتر محاسبه، دفتر حساب، و بمعنی فراهم آمدن کتب و کتابت و شعر
فرانسوی ویزندک ماده ای لزج و چسبنده که برای ساختن چسب و نیز جهت چاپهای فوری دستی در روی نورد های ماشین چاپ بکار رود و آنرا از سریشم ماهی گلسیرین قند و آب و امونیاک سازند. کلمه ایست فرانسوی، اصل آن بزبان لاتین، ژلاسیو بمعنی انجماد و یخ بستن است و آن ماده ایست شبیه به لرزانک میوه که از الیاف نسوج حیوانات گرفته می شود و برای ساختن چسبها و در چاپ نیز بکار می برند
جمع ایوان، از پارسی ایوان ها کاخ ها
آنکه در اعمال و رفتار خود متوجه خدا باشد
علفزار، چراگاه
نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض
جمع خصیه، تخمگان خایه ها
خواستن
مشتاق، طالب
تلاوت کردن، قرائت کردن
تخم مرغ به روغن بریان کرده، خاگینه
طلب کردن، طلبیدن
تناول کردن، خوردن
خاضع فروتن، ذلیل، ریاضت کشیده مسلط بر هوای نفس
خواجه برگ سرور
استراحت کردن، خسبیدن، خفتن
دو کیسه که از طرفی بهم یکی شده باشند، باردان