جدول جو
جدول جو

معنی خوابدان - جستجوی لغت در جدول جو

خوابدان
(خوا / خا)
نام نهری بوده است. نهر خوابدان. منبع این رود از جویکان است و نواحی نوبنجان را آب دهد و پس رو به جلارچان رود با نهر شیرین آمیخته گردد و در دریا افتد. (فارسنامۀ ابن البلخی). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 225 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
جای خوابیدن، اتاق خواب، تخت خواب، رخت خواب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
به خواب رفتن، خفتن، کنایه از آرام شدن، آرام گرفتن، دراز کشیدن، کنایه از بستری بودن، کنایه از انباشته شدن، کنایه از متوقف یا تعطیل شدن، کنایه از راکد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوابناک
تصویر خوابناک
خواب آلوده، خمار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلابدان
تصویر گلابدان
جای گلاب، گلاب پاش، برای مثال مهر از سر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است (سعدی۲ - ۳۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
یکی از دههای خوزستان که تا نوبنجان چهار فرسنگ است. (نزهه القلوب ج 3 ص 189)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسابدان
تصویر حسابدان
کسی که از علم حساب اطلاع دارد محاسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
استراحت کردن، خسبیدن، خفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابناک
تصویر خوابناک
آنکه حالت خواب دارد خوب آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
جای استراحت و لمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواب امن
تصویر خواب امن
خواب آرام خواب خوش
فرهنگ لغت هوشیار
ظرفی که در آن گلاب ریزند گلاب پاش: نور گل اندر گلابدان نرسیده قطره بر آن چیست چون گلاب مصعد. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
((خا دَ))
به خواب رفتن، آرام گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
((خا))
جای خواب، محلی برای خوابیدن یک عده
در خوابگاه خار داشتن: کنایه از بی قرار بودن
فرهنگ فارسی معین
((گُ))
ظرفی مانند تنگ کوچک دسته دار باگردن باریک و بلند و معمولاً دارای لوله که در آن گلاب می ریزند، گلاب پاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوربران
تصویر خوربران
غرب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
Dormitory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
Sleep
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
dormir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
общежитие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
schlafen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
Schlafsaal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
спати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
гуртожиток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
spać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
akademik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
спать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
宿舍
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
dormir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
dormitório
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
dormire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
dormitorio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
dormir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوابگاه
تصویر خوابگاه
dormitorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
睡觉
دیکشنری فارسی به چینی