- خهی
- کلمه تحسین زه اخهی، خوشا، مرحبا خ
معنی خهی - جستجوی لغت در جدول جو
- خهی
- خه، آفرین، احسنت، خوشا
- خهی
- کلمه تحسین، زه! خهی! خوشا! مرحبا!، خه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستنویس، دست نویس
بازداری
خالی
نیکوئی و خوبی، خوشی و بهتری
خردمند، عاقل
رونده، راه افتاده، مسافر، راهی
تحسین، آفرین، احسنت
پنهان کرده، پنهانی
در زیر دندان نرم کردن
دستنویس
پست شدن
حماقت، سفاهت، بلادت و نادانی، جهالت
اخته تخم کشیده مردی که بیضه اش را کشیده باشند اخته
ترسیدن، هراسان
پشمباف بد
نهان، پوشیده، پنهان کردن، گوشه گیر
آسوده دل، کندو
کجی انحنا اعوجاج
زشت، فحش
کج کژ خوهل
خصلت، طبیعت، عادت، خلق، روش، طرز، رسم، سرشت، اصل، فطرت
خالی، مقابل پر
خر زهره، خربزه تلخ حنظل پهنور
عموماً هر چیز راست را گویند، کشیده
دلخواه به کام، خوشمزه
پوشیده، پنهان، در تصوف روح
خو، سرشت، نهاد، طبیعت، خلق
ستاره ای کم نور در دب اصغر، سها