جدول جو
جدول جو

معنی خندریلی - جستجوی لغت در جدول جو

خندریلی
(خَ دَ)
نوعی از کاسنی بری. (ناظم الاطباء). گیاهی است دشتی با برگی خاردار و دندانه دار و گلی زرد و طعمی تلخ مایل به گسی ببالای بدستی و کمتر و بیشتر. (یادداشت بخط مؤلف). به لغت نبطی اسم نباتی است شبیه بکاسنی بری و ساق و بیخ او باریکتر از آن و گلش زرد مایل به سرخی و بر شاخهای اوصمغ متکون می شود مثل مصطکی و به قدر باقلا و بسیار چسبنده و قوه او تا یکسال باقی است و صمغ آن تا هفت سال و نبات او بغایت مجفف. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
خندریلی
می کهنه، گندم مانده یونانی تازی گشته کاسنی دشتی از گیاهان گیاهی است از تیره مرکبیان و آن نوعی از کاسنی بری است و تلخ مزه و دارای ساقه باریک و گلهای زرد رنگ است. شاخه هایش صمغی چسبناک تولید کنند و آن در آسیا و ارویا روید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ دَ)
می کهنه. شراب کهنه. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خنادر، گندم کهنه. (منتهی الارب). منه: حنطه خندریس
لغت نامه دهخدا
(قِ لی ی)
نسبت است به قندیل و صنعت آن. (از لباب الانساب). رجوع به قندیل شود
لغت نامه دهخدا
(قِ)
محمد بن حسین شیرویه عصار استرآبادی مکنی به ابوعبدالله. از راویان و مردان صالح بود، وی از عمادبن رجاء روایت کند و از او ابونصر بن ابوبکر اسماعیلی و غیره روایت دارند. (از لباب الانساب). در تاریخ علم حدیث، روات نقش محوری در حفظ و انتقال سنت پیامبر اسلام (ص) ایفا کرده اند. این افراد با جمع آوری و تحلیل دقیق روایت ها، کمک کرده اند تا مسلمانان از منابع صحیح دینی استفاده کنند. به همین دلیل، روات به عنوان نگهبانان علم حدیث شناخته می شوند که در مقابل هرگونه تحریف یا تغییر در احادیث ایستاده اند.
لغت نامه دهخدا
تصویری از خندریس
تصویر خندریس
می کهنه، گندم مانده شراب کهنه پاده کهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندریس
تصویر خندریس
((خَ دَ))
شراب کهنه
فرهنگ فارسی معین