معنی خمیره - جستجوی لغت در جدول جو
خمیره
خمیر ترش، خمیر مایه
خمیر ترش، خمیر مایه
تصویر خمیره
فرهنگ لغت هوشیار
خمیره
((خَ رِ))
خمیرترش، سرشت، طبع
خمیرترش، سرشت، طبع
تصویر خمیره
فرهنگ فارسی معین
خمیره
سرشت، طینت
سرشت، طینت
تصویر خمیره
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر امیره
امیره
(دخترانه)
مؤنث امیر
مؤنث امیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر سمیره
سمیره
خط
خط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ثمیره
ثمیره
میوه ناک پر بار
میوه ناک پر بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر امیره
امیره
از پارسی میر بانو خدیش مونث امیر خاتون خانم
از پارسی میر بانو خدیش مونث امیر خاتون خانم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خماره
خماره
میکده
میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خمیده
خمیده
خم شده مایل
خم شده مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سمیره
سمیره
خط
خط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خمبره
خمبره
خم کوچک، خمره، خمچه
خُم کوچک، خمره، خمچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر خمریه
خمریه
اشعاری که در وصف خمر ( می، باده) گفته شده است
اشعاری که در وصف خمر ( می، باده) گفته شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویر خمیده
خمیده
((خَ دِ))
خم شده، مایل
خم شده، مایل
فرهنگ فارسی معین
تصویر خمریه
خمریه
((خَ))
شعری که در وصف شراب سروده شود
شعری که در وصف شراب سروده شود
فرهنگ فارسی معین
تصویر خمیده
خمیده
خَمیدِه
خم شده، کج شده، قوز، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، محدّب، گنگ
خم شده، کج شده، قوز، مُنحَنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، مُحَدَّب، گَنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویر خمیده
خمیده
خَمیدِه
Bent
Bent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خمیده
خَمیدِه
согнутый
согнутый
دیکشنری فارسی به روسی
خمیده
خَمیدِه
gebogen
gebogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
خمیده
خَمیدِه
зігнутий
зігнутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خمیده
خَمیدِه
zgięty
zgięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
خمیده
خَمیدِه
弯曲的
弯曲的
دیکشنری فارسی به چینی
خمیده
خَمیدِه
curvado
curvado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خمیده
خَمیدِه
piegato
piegato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خمیده
خَمیدِه
doblado
doblado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خمیده
خَمیدِه
courbé
courbé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خمیده
خَمیدِه
gebogen
gebogen
دیکشنری فارسی به هلندی
خمیده
خَمیدِه
โค้ง
โค้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
خمیده
خَمیدِه
bengkok
bengkok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خمیده
خَمیدِه
منحنيٌ
مَنْحَنِيٌ
دیکشنری فارسی به عربی
خمیده
خَمیدِه
मुड़ा हुआ
मुड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
خمیده
خَمیدِه
מעוקל
מעוקל
دیکشنری فارسی به عبری
خمیده
خَمیدِه
曲がった
曲がった
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خمیده
خَمیدِه
구부러진
구부러진
دیکشنری فارسی به کره ای
خمیده
خَمیدِه
bükülmüş
bükülmüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خمیده
خَمیدِه
kali
kali
دیکشنری فارسی به سواحیلی