دهی است جزء دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک. دارای 157 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و ارزن و صیفی و چغندرقند و سیب زمینی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی و قالیچه بافی. راه مالرو ولی از فرمهین می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک. دارای 157 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و ارزن و صیفی و چغندرقند و سیب زمینی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی و قالیچه بافی. راه مالرو ولی از فرمهین می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
میکده. شرابخانه. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) ، داش و کوزۀ خشت پزی و سفال پزی. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) : الاتون... یستعار... الاجر و یقال له بالفارسیه خمدان و تونق و داشوزن. (المغرب للمطرزی). فرمودند فرزند بهاءالدین خوش آمدی قوی محل است. مدتی است که بجهت خمدان هیزم دروده شده است کس نیست که هیزم را نزدیک خمدان آرد و حال آنکه هیزم خار مغیلان بود بر پشت برهنه آن هیزم را بخمدان می آوردم و دایم شکر می گفتم. (انیس الطالبین). خمدان را بار کرده ایم کس نیست که هیزم جمع آرد من آن اشارت شکر کردم و آن هیزم خار مغیلان را بر پشت خود نزدیک خمدان آوردم. (انیس الطالبین)
میکده. شرابخانه. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) ، داش و کوزۀ خشت پزی و سفال پزی. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) : الاتون... یستعار... الاجر و یقال له بالفارسیه خمدان و تونق و داشوزن. (المغرب للمطرزی). فرمودند فرزند بهاءالدین خوش آمدی قوی محل است. مدتی است که بجهت خمدان هیزم دروده شده است کس نیست که هیزم را نزدیک خمدان آرد و حال آنکه هیزم خار مغیلان بود بر پشت برهنه آن هیزم را بخمدان می آوردم و دایم شکر می گفتم. (انیس الطالبین). خمدان را بار کرده ایم کس نیست که هیزم جمع آرد من آن اشارت شکر کردم و آن هیزم خار مغیلان را بر پشت خود نزدیک خمدان آوردم. (انیس الطالبین)
دشمنان. عدوها. (یادداشت بخط مؤلف) : هیچکس از وزیر و سالاران لشکر بر خداوند این اشاره نکند که جنگی قائم و خصمان را زده باز باید گشت. (تاریخ بیهقی). نه چنان آمد بر آنجمله که اندیشه می کردند که خصمان بنخست حمله بگریزند. (تاریخ بیهقی). کسان سوری و آن قوم که خصمان مظفر بودند، این سخن بغنیمت شمردند و هزار دینار زود بدین حاجب دادند. (تاریخ بیهقی). و پادشاهان را در سیاست رعیت... و قمع خصمان و قهر دشمنان بدان حاجت افتد. (کلیله و دمنه). با اینهمه برنج قصۀ خصمان... بر اثر. (کلیله و دمنه). تخت شاه افسر سماک شده ست سر خصمانش تخت خاک شده ست. خاقانی. لیکن از روی طعنۀ خصمان آمدن هیچ رو نمیدارد. خاقانی. ای آنکه تا عنان بهوای تو داده ام از ناوک سخن صف خصمان دریده ام. خاقانی
دشمنان. عدوها. (یادداشت بخط مؤلف) : هیچکس از وزیر و سالاران لشکر بر خداوند این اشاره نکند که جنگی قائم و خصمان را زده باز باید گشت. (تاریخ بیهقی). نه چنان آمد بر آنجمله که اندیشه می کردند که خصمان بنخست حمله بگریزند. (تاریخ بیهقی). کسان سوری و آن قوم که خصمان مظفر بودند، این سخن بغنیمت شمردند و هزار دینار زود بدین حاجب دادند. (تاریخ بیهقی). و پادشاهان را در سیاست رعیت... و قمع خصمان و قهر دشمنان بدان حاجت افتد. (کلیله و دمنه). با اینهمه برنج قصۀ خصمان... بر اثر. (کلیله و دمنه). تخت شاه افسر سماک شده ست سر خصمانش تخت خاک شده ست. خاقانی. لیکن از روی طعنۀ خصمان آمدن هیچ رو نمیدارد. خاقانی. ای آنکه تا عنان بهوای تو داده ام از ناوک سخن صف خصمان دریده ام. خاقانی
جمع فارسی خاص که ضد عام است: همت خاصان و دل عامیان. نظامی. که خاصان در این ره فرس رانده اند بلا احصی از تک فرو مانده اند. سعدی (از آنندراج). چرا نزدیکترنیائی تا بحلقۀ خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد. (گلستان سعدی). شنیدم که سحرگاهی با تنی چند از خاصان ببالین قاضی فراز آمد. (گلستان سعدی)
جمع فارسی خاص که ضد عام است: همت خاصان و دل عامیان. نظامی. که خاصان در این ره فرس رانده اند بلا احصی از تک فرو مانده اند. سعدی (از آنندراج). چرا نزدیکترنیائی تا بحلقۀ خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد. (گلستان سعدی). شنیدم که سحرگاهی با تنی چند از خاصان ببالین قاضی فراز آمد. (گلستان سعدی)
گیاهی است دارویی دارای دو قسم: صغیر و کبیر. قسم صغیر را آقطی گویند. (ناظم الاطباء). لغت نبطی است وبه یونانی آقطی نامند. نباتی است صغیر و کبیر. کبیرآن شبیه به درخت است و شاخهای او مایل بسفیدی شبیه به نی و مستدیر و برگش مثل برگ گردکان و از آن کوچکتر و ثقیل الرائحه و در هر شاخی از سه عدد تا پنج عدد و بر هر شاخی قبه ای و گلش سفید و ثمرش شبیه به حبهالخضراء و بنفش مایل به سیاهی و در شکل مانند خوشۀ محلل و... خمان صغیر شبیه به گیاه و ساقش مربع و پرگره و برگش شبیه به برگ بادام.... از هر گرهی ثمری ظاهر. (از تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اختیارات بدیعی شود. در برهان قاطع آمده: در عربی دوایی است و آن دو نوع می باشد: کوچک و بزرگ. کوچک را به یونانی خامأاقطی خوانند و آن درخت بل است و بل میوه ای است در هندوستان و بزرگ آن را سنبوقه گویند، مجفف و محلل باشد
گیاهی است دارویی دارای دو قسم: صغیر و کبیر. قسم صغیر را آقطی گویند. (ناظم الاطباء). لغت نبطی است وبه یونانی آقطی نامند. نباتی است صغیر و کبیر. کبیرآن شبیه به درخت است و شاخهای او مایل بسفیدی شبیه به نی و مستدیر و برگش مثل برگ گردکان و از آن کوچکتر و ثقیل الرائحه و در هر شاخی از سه عدد تا پنج عدد و بر هر شاخی قبه ای و گلش سفید و ثمرش شبیه به حبهالخضراء و بنفش مایل به سیاهی و در شکل مانند خوشۀ محلل و... خمان صغیر شبیه به گیاه و ساقش مربع و پرگره و برگش شبیه به برگ بادام.... از هر گرهی ثمری ظاهر. (از تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اختیارات بدیعی شود. در برهان قاطع آمده: در عربی دوایی است و آن دو نوع می باشد: کوچک و بزرگ. کوچک را به یونانی خامأاقطی خوانند و آن درخت بل است و بل میوه ای است در هندوستان و بزرگ آن را سنبوقه گویند، مجفف و محلل باشد
رجل مصان، مردی که شیر گوسپندی مکد از ناکسی. دشنام است که به مرد گویند ’یا مصان’ و به زن گویند ’یا مصانه’، یعنی ای مکندۀ تلاق مادر یا ای مکندۀ شیر از پستان گوسفند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
رجل مصان، مردی که شیر گوسپندی مکد از ناکسی. دشنام است که به مرد گویند ’یا مصان’ و به زن گویند ’یا مصانه’، یعنی ای مکندۀ تلاق مادر یا ای مکندۀ شیر از پستان گوسفند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)