مانندی. شباهت. مشابهت. مضارعت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانند بودن: ندیدم من اندر جهان تاجور بدین فر و مانندگی با پدر. فردوسی. مانندگی یکی است به عرضی... (دانشنامه). ندانم که از پاکی پیکرش چه مانندگی سازم از جوهرش. نظامی
مانندی. شباهت. مشابهت. مضارعت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانند بودن: ندیدم من اندر جهان تاجور بدین فر و مانندگی با پدر. فردوسی. مانندگی یکی است به عرضی... (دانشنامه). ندانم که از پاکی پیکرش چه مانندگی سازم از جوهرش. نظامی