- خماسی
- پنج واتی، پنج بخشی ، پنج تایی، پنج پهلو پنج جزوی آنچه دارای پنج جزو باشد، کلمه پنج حرفی
معنی خماسی - جستجوی لغت در جدول جو
- خماسی ((خُ))
- پنج جزوی، آن چه دارای پنج جزو باشد، کلمه پنج حرفی
- خماسی
- ویژگی هر چیزی که مرکب از پنج جزء باشد، پنج تایی، پنج حرفی (کلمه)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پهلوانی رزمی رزمیک منسوب و مربوط به حماسه پهلوانی، (ادب) شعری که موضوع آن وصف جنگها و دلاوریها باشد
ناوانی ملالت و درد سری که از افراط در نوشیدن انواع مشروب ایجاد شود
پاره پاره گردانیدن
کمی، کم بودن، به مقدار کم، اندکی
شعری که در وصف دلیران، جنگ ها و دلاوری های آنان باشد
کمی قلت مقابل بسیاری: (آب آن چشمه ز ابتدای وجود نه کماسی کند نه بفزاید)، (سراج راجی)
دور کرده و رانده شده
پنج پنج
دورکرده و رانده شده، سگ و خوک رانده شده
بند شاخکیان
پنج پهلو
پنج رویه
پنج دانه ای میوه
پنج گلبرگی گل
پنج برخه ای زبانزدی در دانش چامه
پنج مادگی گیاه