معنی ماسی ماسی کسی که به اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را، (آنندراج)، رجل ٌ ماس، مردی که به پند و اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را، (منتهی الارب ذیل مسی) (ناظم الاطباء)، مردی که به پند کسی توجه نکند، (از اقرب الموارد)، و رجوع به ماس شود لغت نامه دهخدا