جدول جو
جدول جو

معنی خلوتکده - جستجوی لغت در جدول جو

خلوتکده
(خَلْ وَ کَ دَ / دِ)
خلوتگاه. جای خلوت. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خلوتگاه
تصویر خلوتگاه
جای خالی از بیگانه، خلوت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(خُ گُ دَ / دِ)
نوعی از آلوی بزرگ باشد و بعضی گویند میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَلْ وَ)
محل انزوا. (ناظم الاطباء) :
یک شبی مجنون بخلوتگاه ناز
با خدای خویشتن می کرد راز.
(منسوب به مولوی).
ز خلوتگاه ربانی وثاقی در سرای دل.
سعدی.
، شبستان. (ناظم الاطباء) :
درون بردندش از در شادمانه
بخلوتگاه آن شمع زمانه.
نظامی.
، محل آسایش. (ناظم الاطباء) :
ملک روزی بخلوتگاه بنشست
نشاند آن لعبتان را نیز بر دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ کَ دَ / دِ)
جایگاه سعادت و خوشی. بارگاه. دولت سرا. سعادتگاه. (از یادداشت مؤلف). دولت گاه:
زان است که مرز رود راور
دولت کده ای است شادی آور.
خاقانی.
و رجوع به دولت خانه و دولت سرا شود
لغت نامه دهخدا
(ظُ مَ کَ دَ / دِ)
کنایه از دنیاست
لغت نامه دهخدا
(خَلْ وَ تی یَ)
نام سلسله ای از صوفیه و دراویش است. (یادداشت بخط مؤلف). یکی از فرق صوفیه که بیشتر در کشور عثمانی و کشورهای مجاور آن حتی یوگسلاوی گذران کنند. شیخ عثمان افندی و اسماعیل حقی از بزرگان این فرقه اند
لغت نامه دهخدا
(خَلْ وَ گَهْ)
محل خلوت. محل انزوا برای عبادت و ریاضت و تقرب به معبود. خلوتگاه:
چو دانست کو هست خلوتگرای
پیاده به خلوتگهش کرد رای.
نظامی.
کجا زاهدی خلوتی یافتی
به خلوتگهش زود بشتافتی.
نظامی.
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده ای.
حافظ.
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی.
حافظ.
، محل آسایش. (ناظم الاطباء) :
چو لختی سخن گفت از آن در که بود
به خلوتگه خویش رغبت نمود.
نظامی.
چو خلوتگهش آنچنان ساختند
از او زحمت خویش پرداختند.
نظامی.
به خلوتگه خسروش تاختند
ز نظارگان پرده پرداختند.
نظامی.
، جای تنهایی. جایی که غیر را در آن راه نیست. (یادداشت بخط مؤلف).
- خلوتگه خورشید، آسمان چهارم. فلک چهارم. بدانجهت که گویند عیسی را بچرخ چهارم بردند.
- ، کنایه از عالیترین مقام تقرب:
کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز
تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان.
حافظ.
- خلوتگه عرش، کنایه از پیشگاه احدیت است:
پرواز پری گرفت پایت
خلوتگه عرش گشت جایت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دولتکده
تصویر دولتکده
جایگاه سعادت و خوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوتگاه
تصویر خلوتگاه
جای خالی از بیگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلمتکده
تصویر ظلمتکده
ظلمت سرا
فرهنگ لغت هوشیار
جای آسایش، اطاق مخصوص، اطاق زن شبستان، نمازخانه، مقام کمال ولایت که اتحاد محب و محبوب و عاشق و معشوق و نبی و ولی است. یا خلوتخانه قرب. مقام قرب حضرت ربوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوتکه
تصویر لوتکه
قایق کرجی
فرهنگ لغت هوشیار