پراگنده به هر سوی. در منتهی الارب ذیل کلمه خلابیس آمده است که این کلمه مفرد ندارد و اگر مفرد داشته باشد مفرد آن ’خلبیس’ است. رجوع به ’خلابیس’ در این لغت نامه شود
پراگنده به هر سوی. در منتهی الارب ذیل کلمه خلابیس آمده است که این کلمه مفرد ندارد و اگر مفرد داشته باشد مفرد آن ’خلبیس’ است. رجوع به ’خلابیس’ در این لغت نامه شود
بهم آمیخته. دو چیز درهم آمیخته و مختلط همچون مروارید و لعل. رجوع به خلیش شود، میوۀ تر و خشک، چوب تر و خشک، ماش. برنج و امثال آن، ریش دوموی. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
بهم آمیخته. دو چیز درهم آمیخته و مختلط همچون مروارید و لعل. رجوع به خلیش شود، میوۀ تر و خشک، چوب تر و خشک، ماش. برنج و امثال آن، ریش دوموی. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج)
گیاه خشکی که گیاه تر از بن آن رسته و بهم آمیخته باشد، گیاه خشک زردشده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، مرد سپیدی که سپیدی وی با سیاهی آمیخته باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) : امراءه خلیس، زن سپیدی که سپیدی آن بسیاهی آمیخته باشد. (منتهی الارب)
گیاه خشکی که گیاه تر از بن آن رسته و بهم آمیخته باشد، گیاه خشک زردشده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، مرد سپیدی که سپیدی وی با سیاهی آمیخته باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) : امراءه خلیس، زن سپیدی که سپیدی آن بسیاهی آمیخته باشد. (منتهی الارب)
از شهرهای مصر سفلی واقع در حدود 48کیلومتری شمال شرقی قاهره، سکنۀ آن در حدود شانزده هزار تن است. بلبیس بمناسبت موقعیتش، در قرون وسطی اهمیت فراوان داشت و مطمح نظر مهاجمین به مصر، مثلاً درجنگهای صلیبی، بوده است. این شهر بسال 18 یا 19 هجری قمری بدست عمرو بن العاص فتح شد. (از دایره المعارف فارسی و معجم البلدان). و رجوع به نخبهالدهر ص 109 و 231 شود
از شهرهای مصر سفلی واقع در حدود 48کیلومتری شمال شرقی قاهره، سکنۀ آن در حدود شانزده هزار تن است. بلبیس بمناسبت موقعیتش، در قرون وسطی اهمیت فراوان داشت و مطمح نظر مهاجمین به مصر، مثلاً درجنگهای صلیبی، بوده است. این شهر بسال 18 یا 19 هجری قمری بدست عمرو بن العاص فتح شد. (از دایره المعارف فارسی و معجم البلدان). و رجوع به نخبهالدهر ص 109 و 231 شود