معنی لبیس
- لبیس
- مانند، همتا، جامه ای که از بسیار پوشیدن کهنه شده باشد
واژههای مرتبط با لبیس
لبیس
- لبیس
- مانند و همتا
لبیس
- لبیس
- جامۀ بسیار پوسیدۀ کهنه شده. (منتهی الارب). جامۀ داشته. (مهذب الاسماء) ، همتا. مانند. (منتهی الارب)
لبیب
- لبیب
- عاقل، خردمند
لباس
- لباس
- پوشاک، جامه، تن پوش، رخت
ربیس
- ربیس
- دلیر، خوشه پر، کار سخت، آسیب سخت، راک (قوچ) پر گوشت
جبیس
- جبیس
- بچه خرس، ناکس
تلبیس
- تلبیس
- لاپوشانی آکپوشانی، ترفند ترفند کاری، در آمیزی، رنگ آمیختن نیرنگ ساختن پنهان کردن حقیقت پنهان کردن مکر خویش، نیرنگ سازی، رنگ نیرنگ، جمع تلبیسات
حبیس
- حبیس
- محبوس، زندانی، آنچه در راه خدا وقف شده، زاهد که از مردم کناره گرفته و به عبادت خداوند می پردازد
تلبیس
- تلبیس
- پوشاندن، پنهان داشتن مکر و عیب خود از مردم، فریب و خدعه به کار بردن، چیزی را برخلاف آنچه هست به مردم وانمود کردن، پوشاندن حقیقت امری، پنهان کردن حقیقت
