- خلبن
- لاغر زن، گول زن
معنی خلبن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آویاتور
خرفه پرپهن فرفهن فرفخ بقله الحمقاء
دروغباف، سخت
به جای خلال:، جمع خلیل، یاران جمع خلیل دوستان
یونانی تازی گشته دیگ مسین
آنکه هواپیما را هدایت کند هوا نورد
هدایت کنندۀ هواپیما یا بالگرد
خلاندن، فروکردن چیزی باریک و نوک تیز مانند سوزن و خار در بدن یا چیز دیگر
درخت گل سرخ، درخت و بوته گل را گویند
درخت گل، بوتۀ گل
خرفه، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقۀهای سرخ و برگ های سبز و تخم های ریز سیاه لعاب دار و نرم کننده که مصرف خوراکی و دارویی دارد
تورک، پرپهن، فرفخ، بخله، بخیله، بوخل، بوخله، بیخیله، بقلة الحمقا
تورک، پرپهن، فرفخ، بخله، بخیله، بوخل، بوخله، بیخیله، بقلة الحمقا
Aviator
авиатор
Flieger
авіатор
lotnik
aviador
aviatore
aviador
aviateur
vlieger
นักบิน
penerbang
طيّارٌ
पायलट
rubani
বিমানচালক