شکاف در زمین که کسی اندروی پنهان تواند شد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، اخقاق، خقوق. جج، اخاقیق، حوض خشک. (منتهی الارب)
شکاف در زمین که کسی اندروی پنهان تواند شد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). ج، اَخقاق، خقوق. جج، اَخاقیق، حوض خشک. (منتهی الارب)
مغاک در زمینی که کسی اندر وی پنهان شدن تواند. (منتهی الارب). شکاف زمین. (مهذب الاسماء). ج، اخاقیق، چوبی که نساجان کرباسی را که بافند بدان پیچند و آنرا بعربی منوال گویند. (شعوری) ، خرمای خام. (شعوری)
مغاک در زمینی که کسی اندر وی پنهان شدن تواند. (منتهی الارب). شکاف زمین. (مهذب الاسماء). ج، اَخاقیق، چوبی که نساجان کرباسی را که بافند بدان پیچند و آنرا بعربی منوال گویند. (شعوری) ، خرمای خام. (شعوری)
مرد یک چشم. یک چشم. اعور. منجوق العین. ابخق. بخیق: رجل باخق العین، مرد یک چشم. مرد یک چشمه. (منتهی الارب) ، و بعضی باددبور را باد برین گویند چنانکه شمس فخری گفته است: بزیر چرخ برین بی مثال فرمانت ز سوی غرب نیارد وزید باد برین. (از برهان). فرهنگ جهانگیری و سروری و آنندراج شعر فوق راشاهد برای باد صبا آورده اند. بادی که از سوی مغرب جهد و آنرا باد فرودین و باد خوردین نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). مؤلف آنندراج گوید: ’اینکه بعضی باد جنوب گفته اند که ضد شمال است سهو کرده اند و آن باد فرودین است برخلاف باد برین’. رجوع به باد دبور شود
مرد یک چشم. یک چشم. اعور. منجوق العین. ابخق. بخیق: رجل باخق العین، مرد یک چشم. مرد یک چشمه. (منتهی الارب) ، و بعضی باددبور را باد برین گویند چنانکه شمس فخری گفته است: بزیر چرخ برین بی مثال فرمانت ز سوی غرب نیارد وزید باد برین. (از برهان). فرهنگ جهانگیری و سروری و آنندراج شعر فوق راشاهد برای باد صبا آورده اند. بادی که از سوی مغرب جهد و آنرا باد فرودین و باد خوردین نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). مؤلف آنندراج گوید: ’اینکه بعضی باد جنوب گفته اند که ضد شمال است سهو کرده اند و آن باد فرودین است برخلاف باد برین’. رجوع به باد دبور شود
ماده خر فراخ دبر، ماده خری که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، زنی که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب)
ماده خر فراخ دبر، ماده خری که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، زنی که از لاغری از فرج وی آواز برآید. (منتهی الارب)
جمع خلق خوی ها. یا اخق معنوی. طبیعت باطنی سرشت درونی. یا (علم) اخق یا تهذیب اخق یا تهذیب نفس یکی از شعب حکمت عملی است و آن دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص
جمع خلق خوی ها. یا اخق معنوی. طبیعت باطنی سرشت درونی. یا (علم) اخق یا تهذیب اخق یا تهذیب نفس یکی از شعب حکمت عملی است و آن دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص