معنی بخق بخق(اِ) کور کردن چشم کسی را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). یک چشم کردن. (تاج المصادر بیهقی). اعور کردن. (از اقرب الموارد)اعور شدن. (از اقرب الموارد). کور شدن چشم. یک چشم شدن. (المصادر زوزنی). لغت نامه دهخدا