جدول جو
جدول جو

معنی خفیات - جستجوی لغت در جدول جو

خفیات
خفی ها، پوشیده ها، پنهان ها، روح ها، جمع واژۀ خفی
تصویری از خفیات
تصویر خفیات
فرهنگ فارسی عمید
خفیات
(خَ فی یا)
جمع واژۀ خفیه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد).
- عالم بالسرو الخفیات، نامی از نامهای صفات ایزد تعالی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خفیات
جمع خفیه، پوشیده ها نهفته ها جمع خفیه
تصویری از خفیات
تصویر خفیات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وفیات
تصویر وفیات
وفات ها، موت ها، مرگ ها، جمع واژۀ وفات
فرهنگ فارسی عمید
(خَ طی یا)
جمع واژۀ خطیه. (یادداشت بخط مؤلف). خطیئه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خُفِ / فَ)
جمع واژۀ خفقه و خفقه. (منتهی الارب). رجوع به خفقه و خفقه در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ فِ)
جمع واژۀ خفره و آن زن شرمگین باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس). رجوع به خفره در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ فی یا)
بصیغۀ تثنیه. آواز زن و گام آن. (منتهی الارب). منه: اذا حسن من المراءه خفیانها حسن سائرها، وقتی از زنی آواز و صدای گام برداشتن او نیکو آمد سایر اعضای او نیکو می آید
لغت نامه دهخدا
(خَ لی یا)
جمع واژۀ خلیه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به خلیه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ عَرْ رُ)
ناگاه مردن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از تاج المصادر بیهقی) ، خشک گردیدن گیاه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). منه: خفت الرزع و نحوه، خشک گردید آن گیاه
لغت نامه دهخدا
(خُ یَ)
نهان. خفیه:
گرچه کنون تیره و در خفیت است.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از وفیات
تصویر وفیات
جمع وفاه، مرگ ها، مردن ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفات
تصویر خفات
مرگ ناگاه ناگاه مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفیات
تصویر وفیات
((وَ))
جمع وفات
فرهنگ فارسی معین