جدول جو
جدول جو

معنی خفدود - جستجوی لغت در جدول جو

خفدود
(خُ)
شب پره. خفدد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به خفدد در این لغت نامه شود، نام مرغی است غیر شب پره. (منتهی الارب). خفدد. رجوع به خفدد در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خدود
تصویر خدود
خدها، روی ها، چهره ها، سیماها، گونه ها، رخ ها، جمع واژۀ خد
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
جمع واژۀ خدّ. (ترجمان القرآن جرجانی) (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رخساره ها: از مطلع فلق تا مقطع شفق بحدوداسیاف خدود اصناف آن جمع می شکافتند. (ترجمه تاریخ یمینی). طبیعت او در اختیار حدود قواضب بر خدود کواعب... بر خلاف طباع بشر بوده. (ترجمه تاریخ یمینی).
خاک راهی که بر او میگذری ساکن باش
که عیون است و جفون است و خدود است و قدود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام کورتی است به طائف. نصر می گوید: خدود، گوشه ای است از سرزمین نزدیک طائف. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
ناقه ای که بچه ناقص افکند. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). منه: ناقه خفود
لغت نامه دهخدا
(خُ دُ)
شب پره. خفدود. رجوع به خفدود در این لغتنامه شود، نام مرغی است غیر شب پره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). خفدود. رجوع به خفدود در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدود
تصویر خدود
رخسار، گونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفدد
تصویر خفدد
شب پره شبک پر شواک
فرهنگ لغت هوشیار