دهی است جزء دهستان تولم بخش مرکزی شهرستان فومن. واقع در 10هزارگزی شمال فومن و کنار شوسۀ صومعه سرا برشت. دارای 227 تن سکنه که آب رود خانه ماسوله و گازر رودبار آنجا را مشروب می کند. محصول آنجا برنج، چای و ابریشم و شغل اهالی زراعت و مکاری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان تولم بخش مرکزی شهرستان فومن. واقع در 10هزارگزی شمال فومن و کنار شوسۀ صومعه سرا برشت. دارای 227 تن سکنه که آب رود خانه ماسوله و گازر رودبار آنجا را مشروب می کند. محصول آنجا برنج، چای و ابریشم و شغل اهالی زراعت و مکاری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع درسی هزارگزی خاور اردبیل و سه هزارگزی شوسه اردبیل به آستارا. دارای 359 تن سکنه، آب آن از رودخانه و محصول غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. در آنجا بنای خرابۀ تاریخی بنام قوشه گنبد وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع درسی هزارگزی خاور اردبیل و سه هزارگزی شوسه اردبیل به آستارا. دارای 359 تن سکنه، آب آن از رودخانه و محصول غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. در آنجا بنای خرابۀ تاریخی بنام قوشه گنبد وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 57 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 18 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آبادبه کرمانشاه. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای سرد و 120 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و محصول آن لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ باریک ونداند و در زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 57 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 18 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آبادبه کرمانشاه. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای سرد و 120 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و محصول آن لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ باریک ونداند و در زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در هفت هزارگزی شمال مشهد و سه هزارگزی خاور کار خانه قند آبکوه. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل. دارای 100 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه این دهکده اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در هفت هزارگزی شمال مشهد و سه هزارگزی خاور کار خانه قند آبکوه. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل. دارای 100 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه این دهکده اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
خواب و نکاح. (السامی فی الاسامی). خواب و نکاح و گویند: خوردن و نکاح. (مهذب الاسماء). اکل و جماع یا دهن و فرج یا پیه و جوانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوردن و جماع کردن یا دهن و عورت یا پیه و جوانی است. (ترجمه قاموس). اکل و نکاح از ابن اعرابی و عبارت: ذهب اطیباه را بدین معنی تفسیر کرده اند و بگفتۀ ابن سکیت خواب و نکاح است و آن را در المزهر نقل کرده است. یا اطیبان دهن و فرج یا شحم و شباب است و گویند رطب و خزیر است و دو معنی اخیر از شرح مواهب است. (از تاج العروس). اکل و زواج. گویند: ذهب الاطیبان و بقی الاخبثان، یعنی ضرطه و سرفه. (از اقرب الموارد). اکل و نکاح یا خواب و نکاح یا شمم و شباب یا شیر و خرما یا جز اینها. (از متن اللغه)
خواب و نکاح. (السامی فی الاسامی). خواب و نکاح و گویند: خوردن و نکاح. (مهذب الاسماء). اکل و جماع یا دهن و فرج یا پیه و جوانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوردن و جماع کردن یا دهن و عورت یا پیه و جوانی است. (ترجمه قاموس). اکل و نکاح از ابن اعرابی و عبارت: ذهب اطیباه را بدین معنی تفسیر کرده اند و بگفتۀ ابن سکیت خواب و نکاح است و آن را در المزهر نقل کرده است. یا اطیبان دهن و فرج یا شحم و شباب است و گویند رطب و خزیر است و دو معنی اخیر از شرح مواهب است. (از تاج العروس). اکل و زواج. گویند: ذهب الاطیبان و بقی الاخبثان، یعنی ضرطه و سرفه. (از اقرب الموارد). اکل و نکاح یا خواب و نکاح یا شمم و شباب یا شیر و خرما یا جز اینها. (از متن اللغه)
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک