- خصبه (خَ صِ بَ)
مؤنث خصب. بسیارگیاه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
معنی خصبه - جستجوی لغت در جدول جو
- خصبه (خَ بَ)
واحد خصب یک خرمابن بسیاربار. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
- خصبه (خَ / خِ بَ)
بسیارگیاه و فراخ سال. (منتهی الارب).
- ارضون خصبه، زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. (ناظم الاطباء).
- ارضون خصبه، زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. (ناظم الاطباء)
- ارضون خصبه، زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. (ناظم الاطباء).
- ارضون خصبه، زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. (ناظم الاطباء)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی بیماری عفونی که از طریق غذای آلوده منتقل می شود و به دستگاه گوارش صدمه می زند، تیفوئید
(خَ دِ بَ)
لغت نامه دهخدا
حربۀ بسیار بران که زخم را فراخ کند، زن احمق، زن دراز، زن شتابکار، زن خودسر و خودرأی. (از منتهی الارب)
(خابْ بَ)
لغت نامه دهخدا
واحد خواب ّ است که قرابت و مصاهرت است. یقال: لی من فلان خواب ّ، ای قرابات و مصاهره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
نوعی بیماری که بگونه دانه های سرخ و باریک و سوزنده بر بدن پدید آید
فساد در دین، وسعت شکافتگی گوش عیب، شرمگاه، خواری عیب، شرمگاه، خواری
کلاله دسته موی، فرشک خوشه های کوچک در خوشه بزرگ انگور چلازه کوخک، پاره گوشت دسته موی کلاله
تباهی خم بزرگ و دراز سفالین یا چوبین که در آن غله کنند، گودال یا چهار دیواری که در آن غله ریزند، گنبد قبه
((خُ بِ))
فرهنگ فارسی معین
سخنرانی، وعظ، جمع خطب
خطبه عقد: جملاتی به زبان عربی که هنگام عقد ازدواج و برای مشروعیت دادن به آن گفته می شود
خطبه عقد: جملاتی به زبان عربی که هنگام عقد ازدواج و برای مشروعیت دادن به آن گفته می شود
