خشمگینی (خَ) عصبانیت. غضبناکی. برآشفتگی. (یادداشت بخط مؤلف). هضیمه. وبد، غضب. (منتهی الارب). غضب آلودگی. (ناظم الاطباء) ادامه... عصبانیت. غضبناکی. برآشفتگی. (یادداشت بخط مؤلف). هضیمه. وَبَد، غَضِب. (منتهی الارب). غضب آلودگی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
خشمگینی تغیر، خشم، عصبانیت، غضب، غضبناکی، غیظ ادامه... تغیر، خشم، عصبانیت، غضب، غضبناکی، غیظ فرهنگ واژه مترادف متضاد